این روزها تغییرات در راس مدیریت سازمان صدا و سیما در مرکز توجه افکار عمومی و در صدر اخبار حوزه رسانه می باشد. در یک چرخش سریع «عبدالعلی علیعسکری» سکان رسانه ملی را در دست گرفت و «محمد سرافراز» پس از یک دوره 18 ماهه مدیریتی سازمان را ترک کرد.
اقدام به تغییرات ساختاری با هدف چابک سازی و مدیریت بهینه منابع و ساماندهی منابع درآمدی سازمان از مهمترین اهداف مورد توجه مدیریت اسبق به حساب می آید. گرچه به تمام و کمال نرسید. کمی دورتر نیز «عزت الله ضرغامی» سخن از «جراحی سازمانی» به میان آورده بود که به زعم ایشان این اقدام خود نیازمند داشتن «بودجه و منابع مالی» بود و اهداف «تحول سازمانی» مشارالیه نیز در حد تدوین دو سند راهبردی «افق رسانه» باقی ماند.
در یک بررسی اجمالی در هر دوره میتوان جنبه هایی از «تحول در سازمان رسانه» را ملاحظه کرد.
مروری بر عملکرد در بخش «مدیریت سازمانی» گویای این حقیقت است که از هدف گذاری، برنامه ریزی و یافتن شیوه های جدید انجام کار برای کسب نتایج بهتر در «سازمان رسانه» غافل مانده ایم. روزمرگی، توسعه بی برنامه، تعارفات معمول و بسیاری دیگر موجب شده است که دچار نوعی «کسالت سازمانی» بشویم که روز به روز مُضمن تر نیز می شود.
بی گمان همه ما دوست داریم موفق شویم. چه در زندگی شخصی و چه در تجربه سازمانی و چه در عرصه ملی.
بنابراین در این مساله تفاوتی با دیگران نداریم و برخلاف آنچه به ما آموخته اند خواستن توانستن نیست. صرف فعل خواستن شما را به مقصود توانستن نخواهد برد. توانستن قواعدی دارد که باید آن را از علوم مختلف و به ويژه «مدیریت» آموخت.
مدیریت زیبا و بی رحم است. زیبایی و بی رحمی مدیریت به این است که قواعدی دارد، اگر رعایت کنید شما به موفقیت خواهید رسید و اگر نکنید هر چقدر هم که بخواهید و تلاش کنید، به نتیجه مطلوب نمی رسید.
یک مثال ساده!... دو نفر از کشتی در حال غرق شدن به دریا پریده اند. یکی شنا کردن بلد است و دیگری نه. هر دو به یک میزان خواهان رهایی از این وضعیت هستند. هر دو به یک میزان دست و پا می زنند. پس تا این جا در دو فاکتور مساوی هستند (خواستن و تلاش)، اما یکی رهایی می یابد و به موفقیت می رسد و دیگری می ماند و می میرد. تفاوت در چه بود؟ مهارت و رعایت قواعد شناگری.
در دنیای پیچیده و پر تغییر امروزی، نمی توان به این الگو که «بالایی ها فکر کنند و پائینی ها عمل کنند»، بسنده کرد. فکر و عمل باید در تمامی سطوح یکپارچه شود.
یکی از این قواعد کلیدی «مدیریت»، معماری درست و اتصال پنج عنصر زیر به یکدیگر است:
🔘 پیوند دادن استراتژی به شرایط محیطی و ويژگی های درونی سازمان.
🔘 اتصال برنامه های عملیاتی به استراتژی های سازمانی
🔘 پیوند دادن تخصیص منابع به برنامه های عملیاتی مبتنی بر استراتژی
🔘 اتصال ارزیابی و کنترل عملکرد به برنامه ها و تخصیص منابع
🔘 و در نهایت پیوند مشوق ها و تصمیم گیری ها به عملکرد.
اگر هر کدام از این پنج فرایند، سست و نادرست باشد، سازمان به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
بررسی دوباره زنجیره ارزش سازمانی، مدیریت محدودیت ها، گره زدن منافع مادی کارکنان به نوآوری، بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمان، مهندسی مجدد روش ها و بسیاری مِتُدهای دیگر و صد البته در کنار آن- درست صرف کردن « فعل خواستن» می تواند راهگشای دغدغه های امروز رسانه باشد.
بدون تردید رئیس جدید صدا و سیما در معرض توجه است و در مقابل با چالش هایی از قبیل پاسخگویی به افکار عمومی و نهادهای نظارتی، بهره وری نیروی کار، کارایی و اثربخشی سازمانی روبرو است.
در این هنگامه چنانچه مدیریت با تکیه بر روش ها و موفقیت های گذشته، نیازها و حقایق جدید امروزی را تحلیل کند، بی شک دچار نوعی «نزدیک بینی استراتژیک» شده است. در حالی که محیط جدید و تغییر شرایط روش های متفاوتی را می طلبد.
امید آنکه تغییرات مدیریتی «تحولی برای تعالی رسانه» را به همراه داشته باشد.انشاالله.