علوم شناختی(Cognitive Science) سعی بر شناخت جهان دارند. سرمایه انسان توانایی شناخت است. با علوم شناختی میتوان به عظمت عالم و انسان پی برد. این عملیات از طریق مغز و ذهن آدمی اتفاق می افتد. فلسفه ذهن شاخه‌ای از فلسفه است که به مطالعه ماهیت ذهن(Mind)، فعالیتهای ذهن، خصوصیات ذهن، هشیاری و رابطه آنها با بدن مادی می‌پردازد. روان‌شناسی شناختی به بررسی فرایندهای درونی ذهن(مکانیسم های نورونی یا همان سیم کشی ها و مدارات داخل مغز که حدود صد بیلیون سلول در مغز انسان است) از قبیل حل مسئله، حافظه، ادراک، شناخت، زبان و تصمیم گیری در موجودات زنده می‌پردازد. موضوعاتی ازاین قبیل که انسان و سایر موجودات چگونه و با چه ساختاری به درک، تشخیص و حل مسئله می‌پردازد و این که ذهن چگونه اطلاعات دریافتی از حواس (مانند بینایی یا شنوایی) را درک می‌کند و یا اینکه حافظه انسان چگونه عمل می‌کند و چه ساختاری دارد؛ از عمده مسائل قابل توجه دانشمندان این رشته می‌باشد که با استفاده از روش تحقیق علمی و بررسی موارد قابل مشاهده دنبال می‌شود و از این طریق فرایندها و پدیده‌های ذهنی مانند باور، خواست و انگیزش مورد مطالعه قرار می‌گیرد. گام بعدی شبیه سازی اعمال مغز در محصولات سایر رشته های مهندسی مثل روباتیک و غیره است. بطوریکه انسان بتواند فکر کند و ماشین بتواند عمل کند.

نوخاستگی(Emergence) توجیه حالات ذهنی انسان است. پدیده هایی مثل گوش دادن به موسیقی، یا شرکت در مراسم و مجالس عرفانی و مذهبی یا تاثیراتی که از دیدن یک تابلوی نقاشی میگیریم، جملگی پدیده های نوخاسته هستند. آثار دانشمندان، نمادهای فرهنگی، زبان مثال هایی از نوخاستگی هستند. فراکتال ها، تصاویر هندسی در طبیعت(برخال ها)، حتی شورش های اجتماعی که بر اثر تغییر احوال و احساسات جوامع شکل می گیرد، پدیده های نوخاسته هستند. استفاده از استعاره ها(سریال عروسکی کلاه قرمزی که به شدت از استعاره ها استفاده میکند) و غیره. ایشان معتقدند که با تولیدات هنری میتوانیم بر ضمیر ناخودآگاه مخاطب تاثیر گذارده و به شکل غیر مستقیم منجر به بروز رفتار هنجاری شویم. پرهیز از القائات مستقیم- خود مردم بتوانند احساس دریافت آگاهی کنند. مجموعه این تکنیک ها و علوم در سایر رشته از قبیل اقتصاد، مهندسی، آموزش و پرورش و ... نیز استفاده می شود.

استفاده از علوم شناختی در نورو مارکتینگ (NeuroMarketing).  شاخه ای از دانش بازاریابی است بطوریکه پیام هایمان را به گونه ای طراحی کنیم که برای مغز انسان جالب توجه و قابل دریافت باشد و مشتری و مخاطب رفتاری انجام دهد که مطابق اهداف پیام باشد. به این شیوه تمایل به خرید را در مشتری بوجود آورده ایم.