برنامه‌ریزی به مثابه سیستم زنده

  محسن رنانی

یکی از علل مدیریتی شکست فرایند توسعه در ایران، برنامه‌های پنج‌ساله توسعه بوده است. «برنامه‌ریزی جامع و مرکز محور» در قرن بیستم کشورهای زیادی، از جمله ایران را، به باتلاق «توسعه‌ی نامتوازن» فرود برد. برنامه‌های پنج‌ساله توسعه ایران نه تنها متکی به نظریه مستحکمی در مورد توسعه ایران نبودند بلکه حتی از نظر ساختاری هم انسجام نداشتند. آنها بیشتر «حدیث آرزومندی» مقامات ارشد کشور بودند که بدون توجه به آماده بودن یا نبودن بستر‌ها و  زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران توسط دولت‌ها تدوین می‌شدند. این حدیث آرزومندی بویژه در برنامه عمرانی پنجم شاه و سند چشم‌انداز بیست‌ ساله جمهوری اسلامی، که مبنای برنامه‌های اخیر توسعه بوده است، خیلی خوب نمایان شده است. متاسفانه در طی هفت دهه برنامه‌ریزی، کم‌کم برنامه‌ریزی به یک پرستیژ برای مقامات و دولت‌ها تبدیل شد و نهادها و سازوکار‌های زیادی حول آن شکل گرفت. در‌پی‌آن نیز برنامه‌ریزی به شکل یک عادت و سنت دولتی درآمد، مثل آیین نوروزی، که گویی اگر در هر دولتی اجرا نشود هویت آن دولت زیر سوال می‌رود (سخنرانی سال ۱۳۹۴ مرا با عنوان «برنامه‌ریزی به مثابه آیین نوروزی» این‌جا ببینید).

ادامه نوشته

ویروس مبارک کرونا

آقای دکتر محسن رنانی به مناسبت ۱۶ اردیبهشت، روز ملی توسعه مطلب خواندنی را با عنوان « ویروس مبارک کرونا» به رشته تحریر در آورده اند که توسط مجمع فعالان اقتصادی تلخیص شده است. در ادامه این مطلب را ملاحظه کنید.

ظهور حضرت کرونا، انقلاب سفیدی در زندگی و زمانه ما به راه انداخته است. ظهور این خواجه تاجدار، در این سال پایانی قرن ۱۴ شمسی برای ما تحولاتی را رقم خواهد زد که احتمالا از همه تحولات بعد از انقلاب ماندگارتر خواهد بود.

 کرونای مبارک، اصلاً نگران نباش، بمان و مأموریت خودت را تمام کن. تحولاتی که تو در بینش، اعتقادات، ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بشریت ایجاد می‌کنی بیش از تحولاتی است که جنگ‌های جهانی ایجاد کرده است. تو نشان دادی که شهر مقدس و نامقدس نداریم و تنها جان‌ها و روح‌ها می‌توانند مقدس باشند.  

ادامه نوشته

خدمات مشاوره مدیریت، فضای مجازی و برنامه ریزی کسب و کار

اگر میزان تحولات بیرونی سازمان شما بیش از میزان رشد درونی سازمان باشد،

در این صورت سقوط سازمان حتمی است. (جک ولش)

بی تردید رقابت در فضای کسب و کار عرصه را بر شما تنگ کرده است. امروزه با مواجهه با محدودیت های بسیار روند فعالیت های بنگاه کسب و کار دچار آسیب های جدی می باشد. برخی از این موانع با قدرت پول نیز قابل رفع نیست. در غالب موارد بایستی به کمک شیوه های سیستماتیک و روش های مدیریتی نوین به محیط کسب و کار خود نگریسته و  سازمان را دوباره واکاوی کرد. بهترین و موثرترین راه حل ها را انتخاب کنید.  تجربه 30 ساله ما در برنامه ریزی و اصلاح فرآیندهای کار  و کارشناسی طرح های سازمانی پیشکش شما دوستان.

1- طراحی و آنالیز سیستم ها و فرآیندهای سازمانی

2- کارشناسی و برنامه ریزی منابع سازمانی

3- آسیب شناسی موانع سازمانی و راهکارهای رفع آن

4- تهیه طرح های جامع و برنامه راه سازمان

5- راه اندازی کارخانه تولید اطلاعات در کسب و کار شما

6- مشاوره در زمینه ورود به حوزه سازمان های دانش بنیان

7- کارشناسی و مدیریت فضای مجازی شرکت و بنگاه کسب و کار

تماس با صاحب امتیاز وبگاه انفجار ذهن-09123935377

نگرش من و چالشهای برتری

«محمد بن راشد آل مکتوم» حاکم دبی و نویسنده کتاب «نگرش من و چالشهای برتری» در مقدمه ترجمه فارسی کتاب خود چنین می گوید:بسیار خوشحالم که امروز این کتاب به زبان شیوای فارسی ترجمه شده است تا ایرانیان این ملت بزرگ و بافرهنگ، این همسایگان قدیمی و دیرآشنا و نیز همه فارسی زبانان –مردم تاجیکستان و افغانستان- بتوانند آن را بخوانند و بهره ببرند.

و امیدوارم و از خداوند بزرگ مسئلت می کنم ترجمه این کتاب سبب همدلی و تفاهم هرچه بیشتر میان دو ملت ایران و امارات متحده عربی باشد.»‌و اکنون بخشی هایی ازکتاب ارزشمند فوق :

احساس معصومیت سبب می شود که رهبر فکر کند که هیچ گاه اشتباه نمی کند و حق همیشه با اوست. هرگاه انسان به چنین حالتی رسید به قهقرا می افتد و خود و امتش را به سمت پرتگاهی عمیق می برد. بنگرید که مدعیان معصومیت در جهان عرب، ما را به کجا رساندند و بنگرید که «معصومان» در دیگر مناطق جهان، خود و ملت های خود را به کجا کشاندند.

ما می خواهیم که دبی برترین شهر تجاری، گردشگری و خدمات در قرن بیست و یکم باشد. آری ما می توانیم زیرساخت پیشرفته و محیط الگوی مناسب برای ایفای این نقش را فراهم و پی ریزی کنیم.تجربه ما در امارات به ما یاد داد که فرق میان حکومت موفق و ناموفق گهگاه همان است که اولی دشواری ها را از سر راه مردمش بر می دارد و دومی بر سر راه مردمش قرار می دهد.یک بار به نزد پدرم رفتم و گفتم که نشریه ها درباره ما مطالب دروغ می نویسند. آنها درباره دبی چیزهایی می نویسند که درست نیست. پس از آن پیشنهاد کردم که جلوی آنها را بگیرد. اما او مرا آرام کرد و گفت: بهتر این است که همچنان به آنها اجازه فعالیت بدهی؛ چراکه اگر چیزهایی که درباره ما می نویسند، درست باشد، ما سزاوار انتقاد هستیم و حقمان است و اگر دروغ باشد، کسی آن را قبول نمی کند. پاسخی نداشتم؛ قانع از نزدش بیرون رفتم و پس از آن هیچ گاه خواستار لغو امتیاز نشریه ای نشدم.

هر کس از این شهر [دبی] دیدن کند فورا در می یابد که اینجا با دیگر جاها تفاوت دارد. او از زمان فرود هواپیمایش و تا زمانی که آنجا را ترک می کند برترین خدمات را می بیند. نگاه اول در ذهن مردم یک تاثیر دائمی از خود بر جای می گذارد. بنابرین استقبال خوب، مهمانداری خوب و یاری رسانی بسیار مهم است.در دبی خیابان ها تمیز، ساختمان هایی زیبا و باغ هایی که سازمان دهی آنها فوق العاده است، وجود دارد. ما به مردم نمی گوییم چه بپوشند، هنگامی که درون زیبا باشد، برون نیز خود را همساز می کند. کسانی که قدر برتری را می دانند و ارج می نهند، نوعی آراستگی و برازندگی و توجه به ظاهر و رفتار در آنها وجود دارد.یکی دیگر از صفات برتری دبی، احترام گذاشتن به ادیان و اعتقادات دیگران است. این امر به این خاطر است که دیگران به دین و اعتقادات ما احترام بگذارند.

ما اگر در سال ۱۹۷۷ به مردم می گفتیم که می خواهیم به چین و آمریکا ملحق شویم و چیزی بسازیم که انسان بتواند آن را از روی کره ماه ببیند، چه بسا می گفتند: خواب ببینید ای عرب ها؛ زیرا ارزان تر از حرف مفت فقط خواب دیدن است! دو سال بعد دبی ساخت بندر جبل علی را که ۶۷ اسکله داشت به پایان رساند و پس از آن بزرگ ترین پروژه مسکونی سیاحتی جهان یعنی پروژه جزایر نخل ساخته شد. [که از کره ماه دیده می شوند]

میان دین و مدرنیسم و یا میان دینمان و آنچه تمدن سالم ارائه می کند، هیچ نوع تناقضی نمی بینیم. از این رو هرگز برای دنیایمان از دینمان هزینه نمی کنیم زیرا در این صورت هم دینمان را از دست خواهیم داد و هم دنیایمان را!

من زمانی که رهبری می کنم، رهبر هستم؛ زمانی که بر پشت اسب نیکو هستم، شهسوارم؛ زمانی که شعر می نویسم، شاعرم و زمانی که در جلسه ای یا دیداری با دیگر هموطنانم هستم، شهروندی عادی هستم. خواسته هایم از دنیا اندک است و هرجا می روم، اتومبیلم، سجاده نمازم، ظرف آب و چه بسا ابزار صید، شغل، دلمشغولی ها و نگرشم را با خود همراه دارم.

«هرچند این کتاب را من خطاب به امت عربی و به ویژه برای مردم خودم در امارات متحده عربی نوشته ام اما همیشه علاقه مند بودم که همه مردم دنیا تا جایی که ممکن است به این کتاب دسترسی داشته باشند و آن را بخوانند و بدانند که در این گوشه عالم، در کناره خلیجی کوچک که روزگاری شاهد نبرد سهمگین نیاکان دلیر ما با دریای خروشان برای صید مروارید بوده است، راهبرانی با فکری روشن و نیتی پاک و عزمی راسخ و همتی بلند با همراهی مردمی سخت کوش و غیرتمند چگونه توانسته اند کمترین داشته های طبیعی را با بیشترین اندیشه ها و تدابیر درست و برترین علوم و فن آوری نوین دنیا و نیز گران ترین تجربیات دیگران تلفیق کرده و موفق به خلق دنیای جدید و متفاوتی شوند که امروز آرزوی هر انسانی در این کره خاکی است. دنیایی برخوردار از امنیت و آزادی، سرشار از سلامت و شادمانی و همراه با معیشت و رفاه.

حوزه مدیریتی ایران؛ ضرورت تغییر رویکرد سنتی به توسعه یافته

حمیدرضا الوند کارشناس ارشد جامعه شناسی و حدود 24 سال در حوزه مسائل اجتماعی در ایران فعالیت کرده است. خبرگزاری ایرنا گفتگوی خواندنی را در مورد وضعیت مدیریت در ایران داشته است. این گفتگو حاوی نکات خواندنی در خصوص مدیریت، توسعه و شیوه های ضد توسعه، آسیب شناسی طرح ها و برنامه ها در ایران و الزامات آن می باشد.

وزارتخانه ها و سازمان های دولتی طبق آخرین برآوردها بیش از 2 میلیون نفر را در بدنه خود جای داده اند و مدیریت این تعداد نیروی انسانی به مهارت ها و تخصص های ویژه ای نیاز دارد که گاه نبود آن مهارت ها می تواند عواقب زیانباری را برای سازمان و در ابعاد کلی برای کشور در پی داشته باشد.

با وجود توسعه و پیشرفت ایران در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اما برخی از شیوه های متداول مدیریت در کشور، متناسب با یک کشور در حال توسعه نیست و همچنان در سبک و سیاق سنتی خود باقی مانده است و استمرار این نوع مدیریت که کارشناسان از آن به شیوه مدیریتی ضد توسعه ای یاد می کنند، موجب توقف و ایستایی در روند توسعه یافتگی کشور می شود.

ادامه نوشته

از گریه نخست وزیر تا رتبه اول جهان

 آن روز نخست وزیر رسما جلوی مردمش ایستاد و گریه کرد. گریه ای تلخ و حزن انگیز. تصورش را بکنید بالاترین مقام اجرایی یک کشور در مقابل مردمش گریه کند. قرار بود به مالزی بپیوندند اما بعد از دو سال اتحادشان فروپاشید. برخی می گویند مالزی این جزیره را در سال ۱۹۶۵ به علت بی مصرف و هزینه بر بودن مستقل اعلام کرد!
آن کشور در اصل یک مجمع الجزایر پراکنده (63 جزیره) بود که از لحاظ وسعت، صد و نودمین کشور جهان است. تا قرن نوزدهم میلادی، یکی از مخوف ترین جنگل های منطقه و محل زندگی تمساح ها بود و تا مدت ها محل تبعید زندانیان خطرناک مالزی و بریتانیا محسوب می شد.
جزیره ای که منبع در آمد خاصی نداشت و  از هیچ گونه منابع طبیعی برخوردار نبود. بیش از ۴۰ درصد مردمش معتاد بودند و 50 درصد مردمش سواد نداشتند. اما اکنون این کشور بدبخت بی پناه، جزو سه کشور برتر دارای بالاترین درآمد سرانه در جهان است و قدرتمندترین پاسپورت دنیا را دارد. ۹۰ درصد مردمش صاحب خانه هستند. این کشور چگونه توانست به چنین جایگاهی دست یابد؟ سنگاپور را می گویم.
دلایل توسعه یافتگی سنگاپور :
 1.ضابطه مندی حاکمیتی
بگذارید به بخشی از ضابطه مندی حاکمیتی اشاره کنم. نخست وزیر وقت افراد دنیا دیده، ‌جوان و تحصیل کرده سنگاپور (چه در خارج و چه در داخل) را با دعوت رسمی عضو دولت کرد و به هیچ عنوان اعضای کابینه را از میان اعضای خانواده و دوستان خود را بر اساس صرفا رفاقت و خویشاوندی انتخاب نکرد. وی با تمام مدیران دولتی اتمام حجت کرده بود، ‌در صورت تخلف دو راه بیشتر  ندارند: ۱. خودکشی و ۲. محاکمه در دادگاه.
سنگاپور فضای سرمایه گذاری و حمایت از قراردادهای اقتصادی را به گونه ای محکم کاری کرد که سرمایه‌گذاران به ويژه خارجی ها اطمینان کردند که در صورت بروز مشکل، حقوق آنها ضایع نخواهد شد. اکنون این کشور از منظر عاری بودن از فساد جزو هفت کشور برتر جهان است.
2. جهان پذیری اقتصادی
تیمی که برای اداره کشور انتخاب شده بودند دریافتند که باید استراتژی جهان پذیری را انتخاب کنند. از جمله چنین کردند:
سنگاپور خود را تبدیل کرد به مقصدی جذاب برای سرمایه‌گذاران خارجی. به گونه ای که در ابتدای قرن 21، شرکت‌های خارجی 75 درصد تولید و 85 درصد صادرات سنگاپور را محقق می کردند. یک بار دیگر اعداد را بخوانید!
دولت سنگاپور، زبان انگلیسی را به‌عنوان زبان رسمی کشور انتخاب کرد که منجر به گسترش مبادلات تجاری با کل جهان شد و توانست امکان جذب نیرو کاری تحصیلکرده‌ خارجی را نیز تسهیل کند.
جمعیت تحصیل کرده و کاربلد این کشور کم بود. این نقص را از راه اعمال سیاست‌های خاص مهاجرتی رفع کردند. جالب است بدانید حدود ۳۰ درصد از جمعیت سنگاپور را خارجی ها تشکیل می دهند.
به همین خاطر هرچند سنگاپور تنها 2 همسایه دارد اما موفق شده با بیش از 190 کشور دنیا تعامل پایدار برقرار کند!
4. انضباط مندی اجتماعی
در طول سالیان مردم برای توسعه یافتگی به یک برنامه شدید انضباطی متعهد شده اند:
فروش آدامس، عبور نکردن از خطوط عابر پیاده، آشغال ریختن، سیگار کشیدن در برخی محدوده ها و آدامس جویده را به جایی چسباندن نه تنها جرم است که جرایم سنگین مالی و حتی زندان به دنبال دارد.
افرادی که برای اولین بار، زباله‌هایی کوچک مانند ته سیگار روی زمین بریزند، بیش از یک ميلیون تومان دلار جریمه خواهند شد. کسانی که زباله‌های بزرگ‌تر مانند قوطی و بطری نوشابه در سنگاپور روی زمین بیندازند، دادگاهی می شوند. حمل مواد مخدر باعث اعدام می شود! پلیس سنگاپور این اجازه را دارد که به طور تصادفی از مردم محلی، خارجی‌ها و گردشگران آزمایش اعتیاد بگیرد. همین سخت گیری های فراوان و اجرای بی رحمانه آن هاست که بر اساس شاخص نظم و قانون که توسط گالوپ منتشر می کند سنگاپور بهترین کشور دنیاست.
4. اهرم سازی مزیت های محدود:
سنگاپور نه معدنی داشت و نه نفتی، نه زمینی برای کشاورزی و نه نیروی تحصیل کرده و نه شهرتی و نه ... بگذارید بگویم هیچ نداشت. فقط یک چیز داشت: موقعیت خوب جغرافیایی، کشور در مسیرهای اصلی کشتیرانی جهان قرار داشت. همین مزیت را تبدیل کردند به پول! و شدند ‌قطب مهم کشتیرانی در مبادلات تجاری جهان. همچنین روی گردشگری سرمایه گذاری کردند: جالب است بدانید سال قبل 16 میلیون گردشگر جذب کردند یعنی سه برابر جمعیت شان. اگر بخواهیم ایران را با آنان مقایسه کنیم ما باید 240 میلیون توریست می داشتیم.
بیاییم صادقانه بپذیریم راه توسعه، الهام گرفتن (و نه کپی کردن) بهترین تجارب جهانی در حوزه کشور‌داری است. آیا نمی خواهیم کمی جدی تر به ضابطه مندی حاکمیتی، جهان پذیری اقتصادی، انضباط مندی اجتماعی و اهرم سازی مزیت های محدود فکر کنیم؟

چرا اینقدر اشتباه می کنیم؟

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

اشتباه کردن مهم نیست. تعداد اشتباهات مهم است و بلکه تکرار اشتباهات مخرب است. به عنوان یک جامعه توانمند، به نظر می ­رسد تعدادی از اشتباهات را طی قرن گذشته مرتب تکرار کرده­ ایم:

۱) نیاموخته ­ایم که پیشرفت ژاپن، اروپا و آسیا تابع مدیریت بنگاه ها و سیستم­ هاست و نه ریاست افراد؛

۲) نیاموخته ­ایم که فهم حقیقت از طریق دیالوگ و وجود جامعه مدنی شکل می­ گیرد و در ذهن جزیره­ ای یک یا چند فرد نیست و بنابراین ضروری است که، یکدیگر را تحمل کنیم، برای یکدیگر جا بازکنیم، تفاوت های یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و از خودخواهی­ های فکری بپرهیزیم؛

۳) نیاموخته ­ایم که با Fact، قضاوت کنیم و نه با تخیل و شنیده ­ها و شایعات؛

۴) نیاموخته ­ایم که حکمرانی، امری تخصصی است و لازمه آن دانش است؛

۵) نیاموخته­ ایم که قدرت، مسئولیت می ­آورد و اصل بر «مصلحت عامه» و تأمین رضایت­ مندی عامه شهروندان است؛

۶) نیاموخته ­ایم وقتی از درب منزل خود پا بیرون می­ گذاریم، در عرصه Public (عرصه عمومی) وارد شده­ ایم و در عرصه Public، نمی ­توانیم هر کاری انجام دهیم (مثل دوبله پارک کردن) و هر سخنی بگوییم و هر قضاوتی بنماییم؛

۷) نیاموخته ­ایم که توسعه، قبل از آنکه به سرمایه، فن ­آوری و تولید نیازمند باشد، به همکاری، هماهنگی، اعتماد و حمایت از یکدیگر محتاج است؛

۸) نیاموخته ­ایم برای آنکه دیگر ملت ها به هویت، استقلال و حاکمیت ما احترام بگذارند باید داخل خود را سامان دهیم، به یکدیگر در داخل خود احترام بگذاریم، پوپولیسم را تعطیل کنیم، پایگاه حاکمیت را نزد کارآفرینان و دانشمندان و خبرنگاران بنا کنیم و تولید و نوآوری را بنیان استقلال و حاکمیت ملی قرار دهیم؛

۹) نیاموخته ­ایم که در کنار دستور کار شخصی، به مسئولیت اجتماعی و به مفهومِ مقدس Publicاهمیت دهیم و

۱۰) نیاموخته ­ایم که نقد از فکر و رفتار را، از نقدبه شخص تفکیک کنیم، حرف منطقی را بپذیریم، یکدیگر را تخریب و تحریف و زخمی نکنیم و تلقی اینکه هر کدام، مرکز ثقل جهان هستیم را کنار بگذاریم (Self-obsession)، از هم حمایت کنیم و به قول هایی که می ­دهیم حتی­ المقدور عمل کنیم.

توسعه و فائق آمدن بر ناکارآمدی‌ها

مردم در شبکه‌های اجتماعی دائماً ویدئوهایی از کشورهای توسعه‌یافته به اشتراک می‌گذارند، یا متونی را برای یکدیگر می‌فرستند که نشان می‌دهد این کشورها به چه موفقیت‌هایی رسیده‌اند. جالب این است که سیاستمداران ایرانی نیز دائماً با بیان و گفتار خود همین آرزوها را تکرار می‌کنند. سیاستمداران وقتی رسیدن به پیشرفت، عزت، اقتدار یا افتخار را مطرح می‌کنند، به زبان دیگری همان آرزوی مردم را تکرار می‌کنند. نتیجه این‌که «توسعه و فائق آمدن بر ناکارآمدی‌ها» مورد علاقه مردم و سیاستمداران است. آن‌چه درباره آن حرف زده نمی‌شود، هزینه‌هایی است که باید برای رسیدن به توسعه پرداخت. به این مثال‌ها توجه کنید:

– دولت می‌خواهد سالی قریب به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی برای رشد اقتصادی سالیانه ۸ درصد جذب کند، و مخالفان برجام دائم جیغ و داد می‌کنند که برجام آمد و سرمایه خارجی نیامد. هیچ کس اما نمی‌گوید که هزینه لازم برای پذیرش سرمایه خارجی اصلاحات جدی در نظام بانکی، بازنگری قانون کار، تن دادن به رویه‌های قضایی بین‌المللی در موارد اختلافی بین ایران و سرمایه‌گذاران بین‌المللی و حتی تغییر رویکردهای امنیتی به ارتباط با طرف‌های خارجی است.

-همه دائماً از بحران آب و ضرورت اصلاح حکمرانی حرف می‌زنند، اما کسی حاضر نیست از هزینه‌های اصلاح در ساختار شرکت‌های آب منطقه‌ای، درافتادن با منافع شرکت‌های پیمانکاری ساخت‌وسازی حوزه آب، یا مدیریت مصرف آب سخن بگوید.

– دائم از فساد سخن به میان می‌آید، اما کسی حاضر نیست از هزینه‌های تن دادن به «روش‌های سنجش فساد»، پیشبرد لایحه «تعارض منافع»، شفاف‌سازی منابع کاندیداهای انتخابات، و سایر روش‌های مقابله با فساد سخن بگوید.

من از آن دسته‌ام که امیدوارانه تا آن‌جا که در مقدوراتم باشد، برای اصلاح رویه‌ها تلاش خواهم کرد و معتقدم بدون سطحی از ملی‌گرایی، توسعه ناممکن است. اما بیم آن دارم که آن‌قدر در این شترسواری دولّا دولّا – توسعه‌خواهی بدون سخن گفتن و آماده شدن برای پرداخت هزینه‌های آن – که از این تمدن چیز قابل ذکری باقی نماند.

من بر این باورم که رئیس‌جمهور بعدی – هر کس که هست – حداقل یک ویژگی مهم داشته باشد: شترسواری دولّا دولّا نکند.

شترسواری دولّا دولّا، گفتن حرف‌های کلی است نظیر آن‌که «دست در دست هم بر همه مشکلات فائق می‌آئیم.» و «انشاءا… به پشتوانه ملت راه توسعه را هموار می‌کنیم.» واقعی‌تر آن است که رئیس‌جمهور باید حرف‌های تلخ بزند. حرف‌های تلخ مثل این‌که:

– منابع آب کشور رو به پایان است و ابداً حق نداریم روی تأمین آب بیشتر حساب کنیم. برنامه ما مبتنی بر کاهش مصرف آب است و این کار به شیوه‌های الف، ب، ج و … صورت می‌گیرد و هزینه‌های آن به این شرح است.

– نظام بانکی به مانعی برای توسعه و پنجره‌ای برای فساد و تخلف تبدیل شده و بدون اصلاحات در آن که شامل موارد مشخصی است و هزینه‌های مشخص الف، ب، ج و … را در بردارد، توسعه پایدار کشور ممکن نیست.

– ما در گذشته اشتباهات زیر را انجام داده‌ایم و برای بازگشتن از این مسیرها باید نظام، قوای حاکمیت و مردم این سختی‌ها را تحمل کنند.

اگر عزم سیاسی این گونه سخن گفتن و عمل کردن شکل بگیرد، تدوین گزاره‌های چنین رویکردی خیلی سخت نیست. بسیاری از آن‌ها تدوین شده است. جریان اجتماعی، ائتلافی از نخبگان، و عزم سیاسی مستحکمی لازم است که از کلی‌گویی فراتر برود، تلخ‌گوی و امیدوار رو به سوی آینده داشته باشد، و مردم را برای پذیرش هزینه‌های اصلاحات در نظام توسعه‌ای کشور متقاعد و جذب کند.

دست نوشته ای از یک دوست

تفکر زندگی جمعی و عقلانیت اسلامی در تمدن‌سازی

یادداشتی از حیدر رحیم‌پور ازغدی

من بر این باور بودم که گزارش‌های زیادی گوشزد کند بیشترین آلاینده‌ها که محیط‌زیست را آلوده ساخته، مواد شیمیایی است و در این میان پدیده‌ای که باعث مرگ‌ومیر بسیاری از حیوانات می‌گردد پلاستیک‌ها و پسماندهای این‌چنینی است که گاهی بهاء این ظرف‌ها بیش از بهاء مظروف و محتوای آن است و اگر باور ندارید یکی از ظرف‌های پلاستیکی حاوی پنیر، ماست یا عسل را بکشید و قیمت آن را با قیمت بدون ظرف آن مقایسه کنید تا دریابید سهم زیادی از قیمت جنس، مربوط به ظرف آن بوده است و شما ناخودآگاه سه گرم محتوای بسته را شاید به قیمت شش گرم خریده‌اید.

ادامه نوشته