رسانه های اجتماعی و پوپولیسم
با رسانه های اجتماعی اما روزنامه نگاری سیاسی به تدریج سطحی و احساسی شده است. فقدان دروازه بانی خبری درها را بر انبوه متراکمی از اخبار جعلی گشوده است و کوتاهی پستها و شتاب خبرها و طوفان لایک ها و وایرال ها مجالی برای روزنامه نگاری تحقیقی نگذاشته است. اگر مردم با روزنامه خبرها و تحلیلها را «می خوانند» و اگر با تلویزیون پای اخبار و گزارشهای خبری «می نشینند» حالا با گوشی های همراه هجوم خبرها را با حرکت انگشت «رد» می کنند. کمرنگ شدن خواندن و درنگ برای تامل در تحلیل، مخاطب را سطحی و احساسی و کم حوصله می کند. از دیگر سو، این سطحی و احساسی و کم حوصله شدن در تحلیل اخبار با امکان تولید محتوا همراه شده است. اصطلاح «قدرت در جیب» به این معناست که حالا هر مخاطب با داشتن گوشی همراهی در جیب گویی قدرتی همراه دارد که می تواند بخشی از گفتگوی سیاسی جمعی شود. این مهم اگرچه در نگاه نخست صورتی دموکراتیک دارد و برخي محققین نیز آنرا دموکراسی مبتني بر «تکنولوژي آزادي» توصف کرده اند؛ اما تجربه نشان داده است که در عمل ظرفیتی برای پوپولیستها فراهم می کند. چون بر اساس ساختار فنی رسانه های اجتماعی، مردم در الگوریتمی که بوسیله حبابهای فیلتر تعریف شده با جهان سیاست مواجه می شوند. آنها درون حبابهای گروه دوستان شور می گیرند و با کلیشه هایی که لازمه کوتاهی پیامهاست بر مخالفان می تازند.
وقتی مردم با رسانه های اجتماعی وارد ارتباطات سیاسی می شوند، ظرفیت و مجالی برای ارتباطات شخصی شده و مبتنی بر احساس فراهم می شود که بستری برای قوت گرفتن پوپولیستها فراهم می کند. تحقیقات نشان داده در رسانه های اجتماعی مردم تجربه های احساسی قوی تری دارند. همچنین در این رسانه ها همیشه مسائل جدی عمومی مورد توجه قرار نمی گیرند. مخاطب سطحی و کم حوصله ترجیح می دهد اخبار جدی را نخواند و تنها مصرف کننده محتوای غیر سیاسی و شوخی های سیاسی باشد و این به تقویت حرکتهای ضد عموم (counter publics) کمک می کند. رشد رقابت برای گرفتن توجه مخاطب، رسانه را وادار به تبعیت از این میل مخاطب می کند و برای مثال رسانه ها به سراغ نوشتن تیترهایی می روند که طعمه ای برای کلیک کردن (click-bait) باشد. این چیزی است که برخی محققین نامش را منطق ارتباطات پوپولیستی گذاشته اند.
این منطق فضا و بستری مهیا کرده است که پوپولیستها ایدئولوژی شان را تقویت کنند. تحقیقات نشان داده اند که پیامهای پوپولیستی در مقایسه با پیامهای غیر پوپولیستی لایک بیشتری می گیرند. برای مثال تحقیقی در سال 2018 پیام های رقبای اصلی انتخاباتی در ایتالیا را در چهار هفته قبل از انتخابات در فیس بوکشان بررسی کرد و نشان داد که پیامهای پوپولیستی در مقایسه با پیامهای غیر پوپولیستی به مراتب لایک بیشتری گرفته اند.
در واقع پوپولیستها با رسانه های اجتماعی می کوشند با شخصی سازی، حمله به رویه های جا افتاده و نهادها (بخصوص نهادهای سیاسی و رسانه های رسمی) و نیز احساسی و جذاب سازی و ساده سازی مسائل به منظور تحریک عواطف انسانی و با استفاده از زبانی عامی و خیابانی درباره مسائل مهم عمومی سخن بگویند که در نگاه نخست ظاهری مردمی دارد اما در حقیقت استفاده از تکنیک «ساده سازی» است. آنها از این تکنیک برای جذاب سازی سازی پیامها، کم کردن پیچیدگی و مبهم کردن ویژگی های ایدئولوژی شان استفاده می کنند تا هرچه موثرتر مردم را تحت تاثیر قرار دهند. اینکه چرا در برخی کشورها پوپولیسم رشدی قابل توجه داشته است اما در برخی رشدی ناچیز و یا نامحسوس داشته است به عوامل مختلفی بستگی دارد از جمله سیستم رسانه ای، فرهنگ و الگوهای مصرف رسانه ای، میزان اعتماد سیاسی و ... اما در هر صورت می توان گفت رسانه های اجتماعی دوران تازه ای از ارتباطات و گفتگوهای سیاسی را آغاز کرده اند. امروزه بدون توجه و تامل در ابعاد و تاثیرات این رسانه ها بر انتخابات، سیاست و روزنامه نگاری نمی توان در مورد احتمالات آینده دموکراسی در کشوری سخن گفت.