چرا تحصیل‌کرده‌ها کارآمد نیستند؟

دکتر محمود سریع القلم

اخیراً یک دانشجویِ کنجکاوِ دکتری از این نویسنده پرسید:

" کم نداریم مدیرانی که تحصیلاتِ عالیه دارند، از دانشگاه های خوب دنیا فارغ التحصیل شده اند و بسیار هم جهان دیده هستند. چرا آنها در مدیریت، تا این حد اشتباه کرده و هم چنان اشتباه می کنند؟"

به این دانشجو گفتم برای پاسخ به این سوال نیاز به زمان، فکر و مطالعه دارم چرا که واکاوی این موضوع، محتاج دقت و بحث طولانی است. به نظرم رسید که این دانشجو با یک یا چند فرض این سوال را مطرح می کند. اگر بتوانم فرض های او را استخراج و بررسی کنم شاید پاسخ‌ های مناسبی برای دغدغۀ او پیدا کنم.

به نظر می رسد در ذهن این دانشجو ، یک فرضِ اصلی و کانونی شکل گرفته است:

میانِ داشتنِ مدرک تحصیلی (به خصوص از یک دانشگاهِ خارج) و منطقی و کارآمد عمل کردن یک رابطۀ مستقیم وجود دارد.

ادامه نوشته

شخصیت فرد، سرنوشت او را رقم می‌زند

محمود سریع القلم

اگر رفتار چین و کره شمالی را در صحنه بین‌المللی مقایسه کنید، خواهید دید که اولی ضمن اینکه دومین کشور هزینه کننده نظامی است ولی با تولید، کار، زحمت، فکر و همکاری، در پی قدرت است. دومی با ادبیات و عملکرد نظامی، در پی اثبات خود است. اولی تبلیغ می‌کند که ما برای ۱,۳ میلیارد نفر به دنبال معاش معقول هستیم. دومی اصرار دارد راحت پذیرفته شود. اولی با قدرت نرم، خود را نشان می‌دهد و تصویر خود را با قدرت سخت شکل نمی‌دهد. دومی ظاهراً با قدرت نرم آشنا نیست و با سخت‌افزار می‌خواهد به رسمیت شناخته شود. اولی ۳۵ سال زحمت کشید تا به قدرت دوم اقتصادی جهان مبدل شود. دومی با ابزار نظامی و کلاهک هسته‌ای در پی کسب احترام است. اولی با قدرت اقتصادی، قواعد جدید منطقه‌ای و بین‌المللی طراحی می‌کند. دومی چون نمی‌تواند قاعده بسازد، مانع آنچه که موجود است می‌شود.

افراد، سازمان‌ها، گروه‌ها و کشور‌ها همه شخصیتی دارند که نسبتاً با ثبات است. منظور از شخصیت چیست؟ چقدر حوصله دارند؟ چقدر به دیگران گوش می‌کنند؟ چقدر از یک تا صد یک موضوع را دقیق محاسبه کرده‌اند و نه آنکه فقط تا ده بررسی کرده و متوقف شوند. چقدر احساسی و هیجان زده هستند؟ چقدر به تأیید دیگران نیاز دارند؟ چقدر علاقمندند تغییر کنند؟ چقدر زمان می‌برد تا به یک   موضوع واکنش نشان دهند؟ می‌شود ده سال، بیست سال و یا بیشتر صبر کرد؟ شاید بتوان گفت اینها مسائل فکری هستند ولی در عین حال روحیه، درون و مزاج افراد و کشورها را به نمایش می‌گذارند و همه نماد ضرب‌المثل معروف هستند که: Character is destiny.

ادامه نوشته

چرا هر روز صبح نیویورک تایمز را می خوانند؟

دکتر محمود سریع القلم

اگر شخصی به طور مستقیم یا از طریق اینترنت، هر روز، روزنامۀ نیویورک ­تایمز را بخواند، متوجه چند نکته می شود:

۱) معنای رسانه چیست؟

۲) معنای خبرنگاری و گزارش نویسی چیست؟

۳) معنای آزادی بیان چیست ؟

۴) معنای تفکیکِ قوا چیست ؟

۵) و معنای “دقت” چیست؟

اولین شمارۀ نیویورک تایمز در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۲۳۰ (۱۶۸ سال پیش) منتشر شد. ۳۷۹۰ نفر برای این روزنامه کار می کنند، در ۲۷ کشور نمایندگی دارد و جوانترین خبرنگار آن ۵۱ سال سن دارد. اگر خواننده ای انگلیسی زبان بخواهد حدود ۵۰ صفحۀ روزانۀ نیویورک تایمز را مطالعه کند حدود ۵-۴ ساعت زمان می برد تا با طیفی از مسائلِ داخلی، تمام مناطق بین المللی، هنری، فرهنگی، و ورزشی آشنا و به روز شود. اما آنچه کلیدی است: دقتِ در آمار، جمله بندی های دقیق، واژگان استفاده شده، مفهوم سازی و طراحی برای فهم موضوعات است. هیجان، احساسات، اغراق گویی، وارونهِ جلوه دادن، فقط ۲۰ درصد یک موضوع را گفتن و ۸۰ درصد را حذف کردن، نمای یک موضوع را حیله گرانه تغییر دادن (Dissembling)، قهرمان سازی، فرد محوری، بی انصافی، فقط یک بعد از یک موضوع را گفتن و پیچاندن مسائل، در حداقل خود است.

اصولاً فهمِ دقیق و همه جانبۀ یک مسئله ، حداقل ۷۰ درصد آن است؛ سپس باید به راه حل فکر کرد. اگر شناخت مخدوش باشد، نمی توان پاسخ های دقیق پیدا کرد. وقتی داده ها (Inputs) اشتباه باشند، به طور طبیعی خروجی ها (Outputs) هم اشتباه خواهند بود. اگر مسئلۀ بیستم یک کشور به عنوان مسئلۀ یک آن جا بیفتد، عموم تصمیم گیری ها و اقدامات بعدی، وقت تلف کردن خواهد بود. اگر فردی، بنگاهی، کشوری و دولتی، مسئلۀ یک خود را با تفکر و دقت تشخیص ندهد، مجموعه کارها آب در هاون کوبیدن خواهد بود. دقتِ در شناخت سرنوشت ساز است. اطلاعات دقیق و بازبینی شده، شنیدن دیدگاه های مختلف، دقتِ بی نظیرِ حقوقی در قلم ، فرد زدایی از فهم پدیده ها، اولویت دادن به فکر در مقابل فرد و عفتِ کلام، جزء فرهنگ نیویورک ­تایمز است. اگر در شناخت خود و محیط دقیق و واقعی Objectivity)) نباشیم، به دور خود خواهیم چرخید.

بنابراین، در فهمیدنِ موضوعات می توان تلاش کرد تا:

 ۱) از هیجان و احساسات،

 ۲) وارونه جلوه دادن و

 ۳) فرد محوری فاصله گرفت.

بی دلیل نیست بیش از شش میلیون نفر در ۱۶۰ کشور هر روز صبح، نیویورک تایمز می خوانند؛ حتی بعضاً قبل از صبحانه.

آیا ما انسجام فکری داریم؟

دکتر محمود سریع القلم

بهم ریختگی عمل، ریشه در بهم ریختگی فکری دارد. وقتی اجزاء فکر یکدیگر را نقض کنند، عمل به آنها نیز مجموعه ­ای از تناقضات را به وجود می ­آورند. بالاخره مشخص نیست که:

✔️ بخش خصوصی را قبول داریم یا نداریم؟ در بیان می­ گوییم قبول داریم ولی حاضر نیستیم به او مسئولیت دهیم، تفویض کنیم و در حکمرانی با او شریک شویم؛

✔️ بالاخره معلوم نیست این نظام بین­ الملل را قبول داریم یا نداریم؟ در بیان، قبول نداریم ولی تمام فن ­آوری­ ها، محصولات، اعتبارات و تحقیقات آنها را می­خواهیم. فلسفه وجودی آنها را قبول نداریم ولی بسیاری از محصولات آنها را می­خواهیم؛

✔️ بالاخره دنیا جای خوبی است یا باید با مظاهر آن مبارزه کرد. در بیان، دنیا را مذمت می­کنیم ولی برای پول و مقام تقریباً هر کاری می­ کنیم؛

✔️بالاخره معلوم نیست تخصص را قبول داریم یا نه؟ البته که در بیان همه قبول دارند ولی دریاچه اورمیه، نرخ تورم، بانکداری، نظام آموزش عالی، محیط زیست، صنعت خودروسازی و سیاست خارجی معرف اینست که امور، تخصصی تصمیم­سازی نشده ­اند؛

✔️ بالاخره می­خواهیم با مسلمان ها روابط خوبی داشته باشیم یا با غربی ­ها، یا با آسیایی ­ها یا با شمالی­ ها؟ یا با هیچ کدام؟ بالاخره مسیر چیست؟

✔️ بالاخره زمان مهم است و باید برای آن فکر کرد، برنامه ­ریزی کرد، آینده ­نگری کرد و در اندیشه 50 سال آینده بود یا زمان تعطیل است و باید دم را غنیمت شمرد؛

✔️ بالاخره سرمایه ­داری را قبول داریم یا نه؟ چپ هستیم؟ سوسیالیست هستیم؟ از نوع چینی هستیم؟ مالزی هستیم؟ هند هستیم؟ ترکیه هستیم؟ صدها لایه و پرده تو در تو هستیم؟ چه هستیم؟؛

✔️ بالاخره می­ خواهیم با کیفیت زندگی کنیم؟ همه با کیفیت زندگی کنند؟ در دنیا به واسطه آنچه ساخته ­ایم اعتبار و احترام کسب کنیم؟ سازوکار چنین مقصودی چیست؟ اصولاً کیفیت اهمیتی دارد یا خیر؟

✔️ بالاخره می­ خواهیم چکار کنیم؟ بقا؟ رشد؟ پیشرفت؟ تقابل؟ تعامل سازنده؟ کدامیک؟ با کدام ترکیب؟ تقسیم­ بندی درصدها به چه صورت است؟

✔️ و بالاخره افکاری که افق­ های ما را تعیین می­ کنند کدامند؟ می ­دانیم؟ افرادی می ­دانند؟ اتاق فکری که به این امور توجه می­ کند کجاست؟ آیا سیستمی داریم که کل مسایل کشور را یکجا ببیند و به صورت تسلسلی و سیستماتیک برای آنها طراحی کند؟

 شاید علت­ العلل مسایل ما، وضعیت اندیشه ­ای و فکری ماست. مجمع­ الجزایری از افکار به صورت معلّق در فضا بدون آنکه نقطه مماسی داشته باشند در مدارهای خود خواسته حرکت می­ کنند. تا اندیشه منطقی و منسجم نشود، عملکرد اصلاح نمی ­شود. دلیل اینکه در نروژ و دانمارک آرامش و ثبات وجود دارد به خاطر اینست که پاسخ سئوالات فوق را دهه­ ها پیش در میان خود حل کرده ­اند.

شاید با همین استدلال، فلسفه در غرب و در آسیا فعلاً جایگاهی ندارد ولی در میان خاورمیانه ­ای­ها سئوالات مهم فلسفی بی ­پاسخ مانده ­اند و تعدد و حجم بحرا نها، مجال پاسخ­گویی را نم ی­دهد. دستگاه مغزی ما محتاج انسجام درونی است تا سیستمی بپا شود. نمی­ توان همه چیز را با هم و هم زمان خواست. زندگی با کیفیت محتاج اولویت ­بندی، سیستم، هرم، زمان­ بندی، آینده­ نگری و واقع­ بینی است. بدون داشتن Consistency نمی ­توان در انتظار جواب نشست. به درجه­ ای که میان بیان و عمل یک فرد، یا کشور یا بنگاه فاصله باشد، به همان میزان کیفیت، اعتبار و کارآمدی آن کاهش می­ یابد.

شفافیت و قاعده­ مندی دو اصل ثابت و جهان ­شمول پیشرفت هستند. فکری انسجام دارد که شفاف و قاعده­ مند باشد. از سطح تناقضات یک اندیشه کاسته می­شود وقتی شفاف باشد. سالها پیش، به شخصی که یک ساعت و ۴۵ دقیقه به جلسه­ ای با تأخیر آمده بود مؤدبانه و خصوصی گله کردم. او در پاسخ، نکته ­ای گفت که سطح یادگیری از آن در حد یک دوره فوق ­لیسانس بود. او گفت: اینقدر صحبت از نظم و سیستم و عقلانیت و زمان و کارآمدی و آینده ­نگری و انسجام و دقّت و مدیریت و قانون­ گرایی…. نکن. من و تو را آخر در قبر خواهند گذاشت.

مسئولیت دست یابی به انسجام فکری با خودمان است. در این نظام بین­ الملل، همه کشورها تنها هستند و صرفاً به فکر منافع خود. با توجه به مثلث در حال ظهور مجدد چین، روسیه و آمریکا، این ویژگی نظم جهانی عمیق ­تر نیز خواهد شد. اگر با دانش و تخصص به انسجام فکری نرسیم، هم چنان مانند ۱۷۰ سال گذشته سینوسی سیر خواهیم کرد. مخالفان قدرتمند شدن کشور چه در منطقه و چه خارج از منطقه متوجه هستند که ما در انبوهی از تناقضات زندگی می­کنیم. نباید گذاشت آنها به آنچه ناپلئون گفت برسند. ناپلئون گفت: «وقتی دشمن شما در حال اشتباه کردن است، مزاحم او نشوید.» مسئولیت ایجاد انسجام فکری بین ما و در درون ماست.

چرا اینقدر اشتباه می کنیم؟

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

اشتباه کردن مهم نیست. تعداد اشتباهات مهم است و بلکه تکرار اشتباهات مخرب است. به عنوان یک جامعه توانمند، به نظر می ­رسد تعدادی از اشتباهات را طی قرن گذشته مرتب تکرار کرده­ ایم:

۱) نیاموخته ­ایم که پیشرفت ژاپن، اروپا و آسیا تابع مدیریت بنگاه ها و سیستم­ هاست و نه ریاست افراد؛

۲) نیاموخته ­ایم که فهم حقیقت از طریق دیالوگ و وجود جامعه مدنی شکل می­ گیرد و در ذهن جزیره­ ای یک یا چند فرد نیست و بنابراین ضروری است که، یکدیگر را تحمل کنیم، برای یکدیگر جا بازکنیم، تفاوت های یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و از خودخواهی­ های فکری بپرهیزیم؛

۳) نیاموخته ­ایم که با Fact، قضاوت کنیم و نه با تخیل و شنیده ­ها و شایعات؛

۴) نیاموخته ­ایم که حکمرانی، امری تخصصی است و لازمه آن دانش است؛

۵) نیاموخته­ ایم که قدرت، مسئولیت می ­آورد و اصل بر «مصلحت عامه» و تأمین رضایت­ مندی عامه شهروندان است؛

۶) نیاموخته ­ایم وقتی از درب منزل خود پا بیرون می­ گذاریم، در عرصه Public (عرصه عمومی) وارد شده­ ایم و در عرصه Public، نمی ­توانیم هر کاری انجام دهیم (مثل دوبله پارک کردن) و هر سخنی بگوییم و هر قضاوتی بنماییم؛

۷) نیاموخته ­ایم که توسعه، قبل از آنکه به سرمایه، فن ­آوری و تولید نیازمند باشد، به همکاری، هماهنگی، اعتماد و حمایت از یکدیگر محتاج است؛

۸) نیاموخته ­ایم برای آنکه دیگر ملت ها به هویت، استقلال و حاکمیت ما احترام بگذارند باید داخل خود را سامان دهیم، به یکدیگر در داخل خود احترام بگذاریم، پوپولیسم را تعطیل کنیم، پایگاه حاکمیت را نزد کارآفرینان و دانشمندان و خبرنگاران بنا کنیم و تولید و نوآوری را بنیان استقلال و حاکمیت ملی قرار دهیم؛

۹) نیاموخته ­ایم که در کنار دستور کار شخصی، به مسئولیت اجتماعی و به مفهومِ مقدس Publicاهمیت دهیم و

۱۰) نیاموخته ­ایم که نقد از فکر و رفتار را، از نقدبه شخص تفکیک کنیم، حرف منطقی را بپذیریم، یکدیگر را تخریب و تحریف و زخمی نکنیم و تلقی اینکه هر کدام، مرکز ثقل جهان هستیم را کنار بگذاریم (Self-obsession)، از هم حمایت کنیم و به قول هایی که می ­دهیم حتی­ المقدور عمل کنیم.

اندر احوالات مردم روزگار

امروز اخبار جشنواره فیلم فجر را دنبال می کردم. امسال با حال و هوای متفاوت از سال های قبل و آکنده تر برگزار خواهد شد. اختلاف سلیقه ها نیز همواره وجود دارد. چرا این آمده و آن دیگری نیامده. و اعتراضاتی از این دست. در این بین نقطه نظرات خوانندگان نیز ذیل مطلبی از تابناک برایم جالب بود. کامنتی از همایون که معتقد است ما ملتی هستیم که خیلی خوب می دانیم که چه چیز را نمی خواهیم و متاسفانه نمی دانیم که چه می خواهیم. در ادامه این یادداشت را بخوانید.

 

مطلب مرتبط: مردم ایران زامبی شده اند

                 اقتدار گرائی ايرانی در عهد قاجار

                 مسابقه ایرانیان در چشم و همچشمی

ادامه نوشته

اصول کار فکری در گفتگو با سریع القلم

نشریه  آرمان با استاد محمود سریع القلم مدرس دانشگاه شهید بهشتی گفتگویی را با عنوان  امید به تحول در نظام باورهای مردم ایران انجام داده است. بخش هایی از این گفتگو به موضوع کار فکری کردن با هدف حل مسئله اشاره دارد. پنج مرحله ای که ایشان برشمرده اند به قرار زیر است:

در كار فكری، مراحل تسلسلی قابل‌توجهی وجود دارد. اول مجهز شدن به دانش است. در دنیای امروز، عموما با سطح دانش، مهارت، تسلط تحلیلی، توان تصمیم‌گیری و احاطه فرد به زبان خارجی كار دارند.

مساله دوم در كار فكری، آمادگی برای پذیرفتن دیدگاه‌های مختلف است، به این معنا كه هركس حق دارد فكر كند، اظهار نظر كند و البته تجزیه و تحلیل كند.

 مورد سوم دراصول فكر كردن، سوال‌كردن فراوان است. سوال‌كردن و بهترفهمیدن برای بهتر زندگی‌كردن كلیدی است. به درجه‌ای كه كشور پیشرفته‌تر است، سوالات بیشتری از سوی شهروندان پرسیده می‌شود. هر گاه دانش كمتر است، سوال هم كمتر است.

 مورد چهارم در اصول فكركردن، دستیابی به تعاریف مشترك برای تصمیم‌گیری و حل یك موضوع است. حل مسائل محتاج نزدیك ‌كردن دیدگاه‌هاست. تا آنكه درنهایت راه‌حل‌هایی دقیق‌تر ارائه شود.

 مورد پنجم اصول فكركردن؛ راحت بودن با آسیب‌شناسی است. با توجه به تاریخ طولانی استبداد و عادات ناپسند مانند مدح و ستایش افراد، بسیاری ازما از نقد و آسیب‌شناسی ناراحت می‌شویم.

 

مطلب مرتبط: سیاستمدار کیست؟

ادامه نوشته

سیاستمدار کیست؟

دکتر محمود سریع‌القلم

دکتر محمود سریع‌القلم، مطلبی را که از هشت سال پیش علاقه‌مند به نوشتن آن بوده ‌ به رشته تحریر در‌آورده ‌اند تا به این پرسش پاسخ دهد که چه کسی را می‌توان سیاستمدار نامید؟ سیاستمدار شدن به چه دانشی نیاز دارد و راه کسب آن کدام است؟ یک سیاستمدار چه کسانی را پیرامون خود جمع می‌کند، چه خلقیاتی دارد و راه تربیت چنین سیاستمداری چیست؟ متن نوشته ایشان به قرار زیر است:

هشت سال است كه علاقه‌مند بودم در ارتباط با این موضوع، دانسته‌ها و دیده‌های خود را ‌روی كاغذ بیاورم. خرسندم كه امروز، فضای بهتر فكری این فرصت را فراهم كرد. نزدیک دو قرن است كه سیاستمداری، تخصص است. از زمانی كه در غرب اروپا و شمال آمریكا، حزب شكل گرفت و تولید ثروت به ثبات سیاسی و عقلانیت نیاز پیدا كرد، سیاستمدار شدن نیز تخصصی شد.

ادامه نوشته

ایجاد ثبات مهم‌ترین اصل در حکمرانی است

دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی در مطلبی که در تابناک منعکس شده است به مباحث جالبی از جمله نقش نظارتی رسانه ها، بهبود ساختارها و دیدگاه های خود در خصوص دولت آینده پرداخته اند که خواندن آن خالی از لطف نیست...

مجلس و رسانه‌های یک کشور باید قدرتمند و با نفوذ باشند تا ‌‌مرتب عملکرد دولت را زیر نظر داشته و تذکر دهند. به این دلیل است که جامعه مدنی و تفکیک قوا اصالت حقوقی دارند، چون تنظیم کننده و میزان الحراره هستند. من به عنوان یک دانشجوی علم سیاست، رسانه‌ها را حتی مهم‌تر از قوه مقننه در تنظیم رفتار دولت می‌دانم. این مجموعه به ما ساختاری ارائه می‌دهد که مدیریت دولت، قانون‌گذاری و دستگاه‌های نظارتی معنا پیدا می‌کنند.

 

مطلب مرتبط: نقش فرهنگ در توسعه و کار آفرینی

ادامه نوشته

بالاخره يا ما اشتباه مي كنيم يا همه دنيا؟!

مجموعه مديران ما حدود سه، چهار‌هزار نفر هستند با انديشه‌هايي كه در يك مدار بسته‌ در حال گردش است. متاسفانه چون عموما زبان نمي‌دانند و متون خارجي به عربي، فرانسه و انگليسي نمي‌خوانند با جهان هم در ارتباط نيستند. اغلب مديران ما به جاي كتاب، بولتن مي‌خوانند. . ما تصور مي‌كنيم كه پديده خاصي هستيم و افكار ما در صحنه جهاني خاص است. اين نتيجه محصور بودن در يك مداربسته است. آدم وقتي در لووپ باشد فكر مي‌كند افكارش خاص است.

دکتر «محمود سریع القلم» ، استاد علوم سیاسی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی ، دانشگاه شهید بهشتی اخیرا در مصاحبه ای که با یکی از روزنامه های صبح کشور (شرق ۱۷/۳/۹۱)انجام داده است . به تحلیل مسائل مرتبط با سیاست خارجی ایران ، تلقی و نگرش مقام های دولتی ایران به منطقه و جهان و... پرداخته است . این مصاحبه از آنجا که رویکردی انتقادی و البته آسیب شناسانه به رویکرد های حاکم بر دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی خارجی کشور دارد ، حائز اهمیت و توجه دو چندان است ؛چرا که به ندرت رویکرد های سیاست خارجی کشور مورد نقد آکادمیک قرار می گیرد و آنچه هست عمدتا هشدارها و انتقادهای غیر عالمانه ای است که در نشریات کشور و سایت های خبری منتشر می شود. تردیدی نیست که نقد و آسیب شناسی دکتر سریع القلم از آنجا که نقد و آسیب شناسی است می تواند مبنایی برای مباحثات بعدی در فضای علمی کشور قرار گیرد.

ادامه نوشته