«اسب‌ مُرده» در مدیریت کسب وکار نماد چیست؟

سرخ‌پوستان آمريکا یک ضرب‌المثل قدیمی دارند با اين مضمون که: "وقتی ديديد اسب‌تان مرده، پياده شويد." شاید گمان کنید که اين ضرب‌المثل بيان بدیهيات است. با اين وجود، کافيست کمی به شرکت‌ها و سازمان‌های اطراف خود نگاه کنیم.

متاسفانه اسب بسياری از شرکت‌ها و سازمان‌های ايرانی مرده است! بیشتر شرکت‌های دولتی، نیمه‌دولتی و خصوصی، به ارائه محصولات و خدماتی مشغولند که دوره آنها گذشته و مشتريان از آنها استقبال نمی‌کنند. بی‌شک شما هم تایید می‌‌کنيد که این شرکت‌ها و سازمان‌ها باید پيش‌تر از این برای توسعه محصولات و خدمات بهتر و جايگزین، نوآوری پيشه می‌کردند.

اگر اين کار را کرده بودند، الان می‌توانستند از اسب مرده پیاده و به سرعت اسبی چالاک، جوان و تازه‌نفس را سوار ‌شوند.

هنوز هم فرصت نوآوری برای برخی از این شرکت‌ها کاملا از دست نرفته است. اما در کمال شگفتی بيشتر آنها به ‌جای پياده شدن از اسب مرده، کارهای عجيب ديگری می‌کنند. مثلاً:

🔸تازیانه محکم‌تری برای کوبیدن بر گرده اسب می‌خرند!

🔸 اسب‌سواران را عوض می‌کنند!

🔸کميته‌ای برای بررسی اسب منصوب می‌کنند!

🔸ماموريتی به ديگر کشورها می‌روند تا ببینند دیگران چگونه اسب مرده سوار می‌شوند!

🔸استانداردها را پایین می‌آورند تا اسب مرده را هم شامل شوند!

🔸اسب مرده را در طبقه جدیدی به نام "زنده بی‌تحرک" دسته‌بندی می‌کنند!

🔸پيمانکار برون‌ سازمانی می‌گيرند تا اسب مرده را سوار شود!

🔸چند اسب مرده را هم‌زمان به کار می‌گيرند تا سرعت زیاد شود!

🔸بودجه و آموزش بيشتری برای بهبود عملکرد اسب مرده اختصاص می‌دهند!

🔸اعلام می‌کنند که چون اسب مرده غذا نمی‌خورد، هزينه‌ها کاهش و سود افزايش می‌يابد!

🔸اهداف عملکردی کل اسب‌های ديگر را کاهش می‌دهند!

Beat a dead horse یک اصطلاح است. اصطلاح «شلاق زدن اسب مرده» یا «سوارشدن اسب مرده» دو کاربرد دارد؛ اولی به معنای گفتگوی بی‌مورد در موضوعیست که قبلا بحث شده و دوم بمعنای اتلاف زمان و تلاش در انجام کاریست که غیر‌ممکن و یا بی حاصل است.

مغزهای کوچک زنگ زده

بگذارید اول نگاه کنیم که در دنیا چه تغییری رخ داده. بعد می آییم سراغ خودمان. قبلا شرکت های بزرگ واحدهای تحقیق و توسعه داخلی داشتند و به آن می بالیدند و البته مزیت رقابتی شان هم بود. مثلا شرکت آی.بی.ام (که برادر بزرگ صنعت فناوری اطلاعات جهان محسوب می‌شود) تحقیقات سنگین انجام می داد و  سود خوبی هم می کرد. اما امروزه داستان عوض شده است! شرکت‌های پیشرو در کنار تحقیق و توسعه داخلی، توجه زیادی به بیرون دارند.

بد نیست یک نمونه را با هم بررسی کنیم: شرکت لوسنت تکنولوژی مالک بیشترین سهام آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بل پس از جدا شدن از شرکت ای.تی.اند.تی (AT&T) بود. قرن بیستم، آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بل قطعا برترین واحد تحقیقات در صنایع تجهیزات مخابراتی بود. اما شرکت دیگری وجود داشت به نام سیسکو! سیسکو فاقد آزمایشگاه‌های مدرن و قابلیت‌های درونی تحقیق و توسعه مانند آزمایشگاه‌های بل بود رقابتی بسیار نزدیکی با شرکت لوسنت داشت و گاهی از این شرکت پیشی می‌گرفت. چه اتفاقی افتاد؟

ادامه نوشته

کمی در باره اهمیت نقش برند با عملکرد سازمانی

این روزها کسب و کارهای بسیاری ملاحظه می­شوند که در پی بالا آوردن لوگو و نشان تجاری خود از طریق تبلیغات محیطی و یا تبلیغات تلویزیونی و یا فضای مجازی می باشند. صد البته که در کوتاه مدت و به شکل مقطعی این قبیل شیوه ها میتواند تاثیرات زود هنگام داشته باشد، لاکن در میان مدت و به شکل پویا این شیوه ­ها ماندگار نیستند.

به لحاظ اهمیت پیوستگی موضوع برندینگ با سایر اجزاء سازمان؛ مایل هستم به مولفه ­های تاثیر گذار در طراحی برند سازمانی اشاره داشته باشم.  

شروع فرآیند طراحی و یا بازسازی برند، منجر به تبیین و یا تغییر در وجهه­ ی سازمان، شامل چگونگی عرضه­ ی محصولات و یا خدمات در ذهن مشتریان و یا کارکنان سازمان می­شود. در نظر داشته باشیم که نام برند، لوگو، شعار نشانه ­هایی از موقعیت استراتژیک سازمان و جهت گیری­ ها و باورهای آن را دارد.

بر خلاف تصور رایج، وظیفه برندسازی محدود به بخش بازاریابی بنگاه نمی­شود و تمامیت بخش های یک سازمان- اعم از ساختارها و فرآیندهای سازمان را متوجه خود می­کند. به دیگر بیان برندها، وظیفه همسوسازی و ایجاد تعادل در بین دیگر مولفه­ های سازمانی را بر عهده دارند.

مطابق تصویر فوق؛ برندها از یک سو ریشه در ارزش­ ها و قول و وعده­ هایی دارند که سازمان متعهد به تامین آن شده است و از دیگر سو، برندها ارتباط مستقیم و دائمی با جامعه خدمات گیرندگان و یا مصرف کنندگان خود دارند. همچنین برندها، کارکنان سازمان را در برنامه­ های برندینگ سهیم می­کنند.

محرک­ های محیطی از قبیل قوانین و مقررات، تورم و بروز شرایط مالی برای سازمان، وضعیت رقبا، فناوری، نوآوری در کسب و کار و امثالهم می­توانند بر وضعیت یک برند و دستاوردها و عملکرد آن موثر واقع شوند، فلذا موقعیت برند می بایستی بطور پویا و پیوسته کنترل و ارزیابی شود و متناسب با شرایط آمادگی­ های لازم در سازمان و فرآیندهای آن انجام شود.  

برای در اختیار داشتن مشاوره تخصصی با مهندس سعید رضائیان تماس حاصل فرمائید. 09123935377

 

نوآوری مدل کسب ‌و کار به سبک سريال شهرزاد

سید کامران باقری

20 خرداد 1395 در صفحه نخست روزنامه شرق

سريال شهرزاد بی‌شک پديده‌ای نو در صنعت محصولات فرهنگی ايران به شمار می‌رود. آفريده‌ای فاخر که داستانی عاشقانه را در قالبی تاريخی و مزين به نقش و نگار ايرانی به مردم پيشکش کرد و بر دل خيلی‌ها نشست. اما بهانه نگارش اين متن، نه روايت دلنشين شهرزاد و بازی‌های هنرمندانه بازيگرانِ آن، که موفقيت اقتصادیِ آن بر پايه نوآوری در مدلِ کسب‌وکار است. باور دارم که مديران ايرانی در تمامی صنايع می‌توانند با نگاه به اين عملکرد نوآورانه، با ظرفيت‌های بزرگ اما پنهان نوآوری در مدل کسب‌ و کار در بازار ايران بيشتر آشنا شوند.

ادامه نوشته

خلاقیت؛ جور دیگر دیدن است

«زمانی که شما شروع به نوآوری می کنید، باید خودتان را آماده کنید که همه شما را دیوانه خطاب کنند.»

لری الیسون(Larry Ellison) بنیانگذار کمپانی اُراکل

نگاه کردن متفاوت به مساله و رسیدن به یک راه حل جدید، همان چیزی است که عموماً از آن به “خلاقیت ” تعبیر می شود. اما خلاقیت مفهومی نیست که بتوان آن را در یک جمله و حتی در یک کتاب مفصل توضیح داد. در رابطه با ماهیت و تعریف خلاقیت، هنوز بین محققان و روانشناسان توافقی به عمل نیامده است. شاید ابهام در این موضوع به این علت باشد که خلاقیت، مفهومی انتزاعی است. اما نگران نباشید! این ابهام به معنی پیچیدگی خود جریان خلاقیت نیست. خلاقیت را می توانید به راحتی در زندگی روزانه حس کنید.

تعریف های متفاوتی از خلاقیت وجود دارد که بعضی از آنها عجیب و حتی خنده دار به نظر می رسند. برای شروع، تعدادی از این تعاریف را با هم مرور می کنیم:

 – خلاقیت یعنی دیدن به نوعی متفاوت

– خلاقیت یعنی رهایی از عادت های ذهنی

– خلاقیت یعنی نگاه به چیزهای پیش پا افتاده و دیدن چیز های فوق العاده و غیر عادی در آنها

– خلاقیت یعنی وصل کردن دو شاخه به پریز خورشید!

– خلاقیت یعنی توانایی دیدن روابط خاص بین اشیاء، انسان ها، فرایندها و… که دیگران از دیدن آنها غافلند.

– خلاقیت یعنی عمیق تر کندن!

– خلاقیت، صحبت کردن و گوش دادن به یک گربه است!

ادامه نوشته

جنبش فرهنگ آزاد

طی سه دهه گذشته (و به خصوص در چند سال اخیر به شکل جدی‌تر) یک حرکت بزرگ جهانی تحت عنوان «جنبش فرهنگ آزاد» یا Free-Culture Movement مبتنی بر «اعتقاد به خرد و توانمندی هم‌افزای جمعی و رد هرگونه محدودسازی خودخواهانه و/یا انحصارگرایانه» به سرعت در حال گسترش در بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فناوری، سیاسی و … جامعه بشری می‌باشد. به عنوان مشتی از خروار می‌توان به مفاهیمی همچون Free Content و Open Data (در حوزه محتوا)، Open Innovation و Open Patent (در حوزه نوآوری و اختراعات)، Open Science و Open Access و Open Research (در حوزه پژوهش)، Open Education (در حوزه آموزش)، Open Politics و Open Government (در حوزه سیاست)، Free Art (در حوزه هنر)، Open Publishing (در حوزه نشر)، Open-source Hardware و FLOSS: Free/Libre Open Source Software (در حوزه فناوری اطلاعات) اشاره نمود. بررسی‌های جهانی در حوزه نرم‌افزار نشان می‌دهد که FLOSS در حال تبدیل شدن به جریان اصلی (Main Stream) این حوزه می‌باشد. به همین دلیل و البته بنا به دلایل متعدد امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دیگر، سیاست کلان نظام جمهوری اسلامی نیز (همچون بسیاری دیگر از کشورهای مهم جهان) حمایت از مهاجرت گام به گام و برنامه‌ریزی شده سامانه‌های فناوری اطلاعات کشور به نرم‌افزارهای آزاد است.

منبع: ایمیل دریافتی از مجید تجملیان