این روزها کسب و کارهای بسیاری ملاحظه می­شوند که در پی بالا آوردن لوگو و نشان تجاری خود از طریق تبلیغات محیطی و یا تبلیغات تلویزیونی و یا فضای مجازی می باشند. صد البته که در کوتاه مدت و به شکل مقطعی این قبیل شیوه ها میتواند تاثیرات زود هنگام داشته باشد، لاکن در میان مدت و به شکل پویا این شیوه ­ها ماندگار نیستند.

به لحاظ اهمیت پیوستگی موضوع برندینگ با سایر اجزاء سازمان؛ مایل هستم به مولفه ­های تاثیر گذار در طراحی برند سازمانی اشاره داشته باشم.  

شروع فرآیند طراحی و یا بازسازی برند، منجر به تبیین و یا تغییر در وجهه­ ی سازمان، شامل چگونگی عرضه­ ی محصولات و یا خدمات در ذهن مشتریان و یا کارکنان سازمان می­شود. در نظر داشته باشیم که نام برند، لوگو، شعار نشانه ­هایی از موقعیت استراتژیک سازمان و جهت گیری­ ها و باورهای آن را دارد.

بر خلاف تصور رایج، وظیفه برندسازی محدود به بخش بازاریابی بنگاه نمی­شود و تمامیت بخش های یک سازمان- اعم از ساختارها و فرآیندهای سازمان را متوجه خود می­کند. به دیگر بیان برندها، وظیفه همسوسازی و ایجاد تعادل در بین دیگر مولفه­ های سازمانی را بر عهده دارند.

مطابق تصویر فوق؛ برندها از یک سو ریشه در ارزش­ ها و قول و وعده­ هایی دارند که سازمان متعهد به تامین آن شده است و از دیگر سو، برندها ارتباط مستقیم و دائمی با جامعه خدمات گیرندگان و یا مصرف کنندگان خود دارند. همچنین برندها، کارکنان سازمان را در برنامه­ های برندینگ سهیم می­کنند.

محرک­ های محیطی از قبیل قوانین و مقررات، تورم و بروز شرایط مالی برای سازمان، وضعیت رقبا، فناوری، نوآوری در کسب و کار و امثالهم می­توانند بر وضعیت یک برند و دستاوردها و عملکرد آن موثر واقع شوند، فلذا موقعیت برند می بایستی بطور پویا و پیوسته کنترل و ارزیابی شود و متناسب با شرایط آمادگی­ های لازم در سازمان و فرآیندهای آن انجام شود.  

برای در اختیار داشتن مشاوره تخصصی با مهندس سعید رضائیان تماس حاصل فرمائید. 09123935377