۱۲ استراتژی رشد یک کسب و کار

🔶 توسعه یک کسب و کار، اگر مهم‌ترین وظیفه واحد بازاریابی نباشد، یکی از مهم‌ترین وظایف آن است. با این حال، بسیاری از مدیران بازاریابی به دلیل توجه بیش از حد به وظایف روزمره‌شان، از این وظیفه استراتژیک و بلندمدت غفلت می‌کنند

🔷 ماتریس آنسوف، یکی از اصلی‌ترین ابزارهای طراحی استراتژی‌های توسعه‌ای است که طبق آن، یک شرکت می‌تواند با کمک یک یا تمام این چهار استراتژی، کسب و کارش را توسعه بدهد:

1 استراتژی نفوذ در بازار

در این استراتژی با کمک ابزارهایی مثل تخفیف، تبلیغات، جشنواره فروش و غیره، فروش‌ محصول فعلی‌مان را در بازارهای هدف فعلی‌مان افزایش می‌دهیم

2 استراتژی توسعه بازار

در این استراتژی با گسترش شبکه‌های توزیع خود، وارد بازارهای هدف جدیدی می‌شویم که قبلا در آنها حضور نداشتیم

3 استراتژی توسعه محصول

در این استراتژی، با بهبود محصولات فعلی‌مان یا معرفی محصولات جدید، کسب و کارمان را توسعه می‌دهیم

4 استراتژی تنوع‌بخشی

در این استراتژی وارد کسب و کارهای جدید می‌شویم و سبد سرمایه‌گذاری‌مان را متنوع می‌کنیم

▫️ علاوه بر این چهار استراتژی اصلی، برای توسعه کسب و کارمان می‌توانیم از هشت استراتژی دیگری که فیلیپ کاتلر آنها را در کتاب هشت راه برنده شدن، توضیح داده است نیز استفاده کنیم. این هشت استراتژی عبارتند از:

1 افزایش سهم بازار محصولات اصلی و سودآورمان

2 توسعه پایگاه مشتریان شرکت از طریق جذب مشتریان جدید بیشتر، افزایش رضایت و وفاداری مشتریان کنونی و کاهش نارضایتی و عدم تکرار خرید مشتریان کنونی

3 افزایش محبوبیت و معروفیت برند کنونی‌مان و سپس استفاده از آن برای معرفی محصولات بیشتر

4 ارائه محصولات و خدمات جدید و خلاقانه

5 ورود به بازارهای بین‌المللی از طریق سرمایه‌گذاری در آنها یا صادرات به آنها

6 خریدن رقبا یا ادغام شدن با آنها

7کسب شهرت از طریق پایبندی به مسئولیت‌های اجتماعی

8 ارائه محصولات خاص به سازمان‌های دولتی و غیرانتفاعی

▫️ همچنین کاتلر در کتاب هشت راه برنده شدن می‌نویسد، توسعه‌ای مطلوب است که این سه ویژگی را داشته باشد:

1 پرسود باشد و سودآوری شرکت را در بلندمدت افزایش دهد

2 منافع بلندمدت مشتریان و جامعه را مدنظر قرار دهد

3 به منابع طبیعی و محیط زیست، کمترین آسیب را وارد کند

🔶 توسعه یک کسب و کار، اگر مهم‌ترین وظیفه واحد بازاریابی نباشد، یکی از مهم‌ترین وظایف آن است. با این حال، بسیاری از مدیران بازاریابی به دلیل توجه بیش از حد به وظایف روزمره‌شان، از این وظیفه استراتژیک و بلندمدت غفلت می‌کنند

🔷 ماتریس آنسوف، یکی از اصلی‌ترین ابزارهای طراحی استراتژی‌های توسعه‌ای است که طبق آن، یک شرکت می‌تواند با کمک یک یا تمام این چهار استراتژی، کسب و کارش را توسعه بدهد:

1 استراتژی نفوذ در بازار

در این استراتژی با کمک ابزارهایی مثل تخفیف، تبلیغات، جشنواره فروش و غیره، فروش‌ محصول فعلی‌مان را در بازارهای هدف فعلی‌مان افزایش می‌دهیم

2 استراتژی توسعه بازار

در این استراتژی با گسترش شبکه‌های توزیع خود، وارد بازارهای هدف جدیدی می‌شویم که قبلا در آنها حضور نداشتیم

3 استراتژی توسعه محصول

در این استراتژی، با بهبود محصولات فعلی‌مان یا معرفی محصولات جدید، کسب و کارمان را توسعه می‌دهیم

4 استراتژی تنوع‌بخشی

در این استراتژی وارد کسب و کارهای جدید می‌شویم و سبد سرمایه‌گذاری‌مان را متنوع می‌کنیم

▫️ علاوه بر این چهار استراتژی اصلی، برای توسعه کسب و کارمان می‌توانیم از هشت استراتژی دیگری که فیلیپ کاتلر آنها را در کتاب هشت راه برنده شدن، توضیح داده است نیز استفاده کنیم. این هشت استراتژی عبارتند از:

1 افزایش سهم بازار محصولات اصلی و سودآورمان

2 توسعه پایگاه مشتریان شرکت از طریق جذب مشتریان جدید بیشتر، افزایش رضایت و وفاداری مشتریان کنونی و کاهش نارضایتی و عدم تکرار خرید مشتریان کنونی

3 افزایش محبوبیت و معروفیت برند کنونی‌مان و سپس استفاده از آن برای معرفی محصولات بیشتر

4 ارائه محصولات و خدمات جدید و خلاقانه

5 ورود به بازارهای بین‌المللی از طریق سرمایه‌گذاری در آنها یا صادرات به آنها

6 خریدن رقبا یا ادغام شدن با آنها

7کسب شهرت از طریق پایبندی به مسئولیت‌های اجتماعی

8 ارائه محصولات خاص به سازمان‌های دولتی و غیرانتفاعی

▫️ همچنین کاتلر در کتاب هشت راه برنده شدن می‌نویسد، توسعه‌ای مطلوب است که این سه ویژگی را داشته باشد:

1 پرسود باشد و سودآوری شرکت را در بلندمدت افزایش دهد

2 منافع بلندمدت مشتریان و جامعه را مدنظر قرار دهد

3 به منابع طبیعی و محیط زیست، کمترین آسیب را وارد کند

درسهایی از کارگاه اجتماع

✍🏻 یادداشتی از پدرام سلطانی

💠در میان ما کم نیستند کسانی که سالیان درازی در عرصه های عمومی و اجتماعی حضور داشته اند، اما در این کارگاه به درس آموزی نپرداخته اند، یا آموخته هاى خود را به دیگران منتقل ننموده اند. هنگامی که برای سالها در چنین فعالیتهایی حضور پیدا می کنی، اگر اهل مداقه باشی، از رفتار و گفتار گروهی کثیر که با آنها برخورد می کنی یا همکار و همنشین می شوی، درسهای بی بدیلی می توانی بگیری. کسانی که اهل نکته سنجی در این باب باشند گروه پرشماری نیستند و همچنین کمتر اند کسانی که این نکات را به دیگران منتقل کنند. آنچه که من در این سالها کنش پیوسته ی اجتماعی یادگرفته ام از ارزشمندترین داشته های فکری خود می دانم. در آغاز سال، که مجال خوبی برای تغییر و دگرگونی است، ٢٠ نکته از این آموخته ها را به اختصار پیشکش می کنم.

١- ظاهر هر کس نمایی از استحکام شخصیت اوست. کسی که ظاهر خود را برپایه ی باور درونیش انتخاب می کند، و آن را به توصیه یا تحسین دیگران نمی سپارد، شخصیت قوی تری دارد.

٢- کسانی که زیاد سخن می گویند، کمتر حرفی برای گفتن دارند.

٣- آنکه مدام سخن دیگران را قطع می کند، شنونده ی خوبی نیست. او نمی تواند عمیق بیاندیشد و هرچه به ذهنش می رسد را سریع بر زبان جاری می کند.

٤- کسی که به عنوان آخرین نفر در یک مجلس سخن می گوید، بیش از همه یاد می گیرد.

٥- در همه جلسات اصرار به سخن گفتن نداشته باشید! زيرا پس از مدتی دیگران به گفته هایتان توجه نمی کنند و تأثیر سخنانتان بر آنان کمتر می شود.

٦- جواب های، هوی نیست. ابتدا کمی مکث است، برای اینکه آرامش خود را از دست ندهید، سپس یک لبخند کوتاه و پاسخی حساب شده

٧- کسانی که اهل زد و بند برای به دست آوردن مقام یا مال و ثروت هستند، ساده تر از آنچه خودشان تصور می کنند، شناخته و انگشت نما می شوند. این افراد دوستان پایدار و قابل اعتمادی نیستند.

٨- با افراد بی ادب و لوده یکی به دو نکنید! این کار به غیر از اعصاب خردی حاصلی برایتان ندارد.

٩-اگر در حق کسی نیکی کردید، به رخش نکشید! مطمئن باشید که او روزی خواهد فهمید و روی کارتان چندین برابر ارزش خواهد گذاشت.

١٠-همیشه و در همه جا لبخند بزنید! این کار باعث می شود که شما محبوبتر و در یادها ماندگارتر شوید.

١١-منتظر نباشید که دیگران به شما سلام کنند! حتی اگر آنان کوچکتر یا دون پایه تر از شما باشند. سلام کردن احترام بیشتری برای شما به همراه خواهد آورد.

١٢- ارزش امضای خود را نگه دارید و آنرا بدون مطالعه و فهم کامل موضوع، زیر هیچ مطلب یا نامه ای نگذارید! اگر امضایی کردید پایش بایستید! کسانی که حرمت امضای خود را نگه نمی دارند یا آن را پس می گیرند، شخصیتهای ضعیفی شناخته می شوند.

١٣- در هر جلسه ای شرکت نکنید و برای هر کاری داوطلب نشوید! برای پر کردن وقتتان دست به اولویت بندی بزنید! شاید در ابتدا کسانی از این کار رنجیده شوند اما پس از مدتی شما را خواهند شناخت و آنان نیز برای وقتتان ارزش بالاتری قائل خواهند شد.

١٤- مسئولیت اجتماعی خود را به کار خیر محدود نکنید! سعی کنید تواناییها و علائقتان را در بهبود شرایط جامعه ی پیرامونی خود بشناسید و در حوزه ی مورد نظرتان پیوسته فعالیت کنید! این کار پس از مدتی فلسفه زندگی را برایتان زیباتر و قوی تر می کند.

١٥- با همگان دوستی کنید اما در گزینش همنشینانتان دست به انتخاب بزنید! وقت، دارایی ارزشمند شماست، پس ناگزیر باید وقتی که با دیگران می گذرانید را محدود به بهترین آنها کنید.

١٦- هر از چندگاهی مطالبی در نقد باورهای قدیمیتان بخوانید! اگر باورهای قدیمی را جابجا نکنید در ذهنتان رسوب می کنند و آنرا سخت و منجمد می کنند. در اینصورت شما به فردی متعصب و جزم اندیش بدل می شوید و دشمن تغییر و پیشرفت خواهید شد.

١٧- گوشهایتان را به روی تعریف دیگران از خودتان ببندید! تعریف و تمجید دیگران، قدرت خودارزیابی و  خودشناسی شما را می فرساید.

١٨- در احترام گذاشتن به دیگران امساک نکنید و دست به انتخاب نزنید! احترام، کلید قلب دوستان و قفل دهان دشمنانتان است.

١٩- از زندگی افراد موفق درس بگیرید، اما هیچکس را به عنوان الگوی واحد برنگزینید! موفقیت برای هر کس نسخه ای بی همتا و خاص است. هنر هر کس باید خلق ساخته ای بی نظیر از خودش و قابلیتهایش باشد.

٢٠- حس حسادت را در خودتان کنترل کنید! حسادت به دیگران، شما را از قابلیتهای خودتان غافل و با ستیز درونی و بیرونی با آن افراد مشغول می کند.

تجربه ی شخصی من حاکی از این است که افرادی که این خصائص ساده اما مهم را داشته باشند اقلیت کوچکی از اطرافیان ما را تشکیل می دهند، اما این اقلیت ممتاز، بسیار بر جمع تأثیرگذارند و مهمتر اینکه تأثیرشان ماندگار است.

 

چرا اینقدر اشتباه می کنیم؟

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

اشتباه کردن مهم نیست. تعداد اشتباهات مهم است و بلکه تکرار اشتباهات مخرب است. به عنوان یک جامعه توانمند، به نظر می ­رسد تعدادی از اشتباهات را طی قرن گذشته مرتب تکرار کرده­ ایم:

۱) نیاموخته ­ایم که پیشرفت ژاپن، اروپا و آسیا تابع مدیریت بنگاه ها و سیستم­ هاست و نه ریاست افراد؛

۲) نیاموخته ­ایم که فهم حقیقت از طریق دیالوگ و وجود جامعه مدنی شکل می­ گیرد و در ذهن جزیره­ ای یک یا چند فرد نیست و بنابراین ضروری است که، یکدیگر را تحمل کنیم، برای یکدیگر جا بازکنیم، تفاوت های یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و از خودخواهی­ های فکری بپرهیزیم؛

۳) نیاموخته ­ایم که با Fact، قضاوت کنیم و نه با تخیل و شنیده ­ها و شایعات؛

۴) نیاموخته ­ایم که حکمرانی، امری تخصصی است و لازمه آن دانش است؛

۵) نیاموخته­ ایم که قدرت، مسئولیت می ­آورد و اصل بر «مصلحت عامه» و تأمین رضایت­ مندی عامه شهروندان است؛

۶) نیاموخته ­ایم وقتی از درب منزل خود پا بیرون می­ گذاریم، در عرصه Public (عرصه عمومی) وارد شده­ ایم و در عرصه Public، نمی ­توانیم هر کاری انجام دهیم (مثل دوبله پارک کردن) و هر سخنی بگوییم و هر قضاوتی بنماییم؛

۷) نیاموخته ­ایم که توسعه، قبل از آنکه به سرمایه، فن ­آوری و تولید نیازمند باشد، به همکاری، هماهنگی، اعتماد و حمایت از یکدیگر محتاج است؛

۸) نیاموخته ­ایم برای آنکه دیگر ملت ها به هویت، استقلال و حاکمیت ما احترام بگذارند باید داخل خود را سامان دهیم، به یکدیگر در داخل خود احترام بگذاریم، پوپولیسم را تعطیل کنیم، پایگاه حاکمیت را نزد کارآفرینان و دانشمندان و خبرنگاران بنا کنیم و تولید و نوآوری را بنیان استقلال و حاکمیت ملی قرار دهیم؛

۹) نیاموخته ­ایم که در کنار دستور کار شخصی، به مسئولیت اجتماعی و به مفهومِ مقدس Publicاهمیت دهیم و

۱۰) نیاموخته ­ایم که نقد از فکر و رفتار را، از نقدبه شخص تفکیک کنیم، حرف منطقی را بپذیریم، یکدیگر را تخریب و تحریف و زخمی نکنیم و تلقی اینکه هر کدام، مرکز ثقل جهان هستیم را کنار بگذاریم (Self-obsession)، از هم حمایت کنیم و به قول هایی که می ­دهیم حتی­ المقدور عمل کنیم.

بلاگفا و مسئولیت اجتماعی آن

چندی بود که سرویس دهنده بلاگفا به چند دلیل فنی از ارائه سرویس بازمانده بود و عملا کاربران و سرویس گیرندگان از این خدمات محروم شده بودند. شاید هیچ قرارداد کتبی و شفاهی هم بین خدمات دهنده و خدمات گیرنده وجود نداشته باشد، که البته ندارد. مثل بسیاری از خدمات در شبکه ای اجتماعی و فضای مجازی که مثال های آن بی شمار است. اما آنچه در این بین حائز اهمیت است و ارزش به حساب می آید، مسئولیت اجتماعی است.

مسئوليت اجتماعي دربرگيرنده شفافيت فعاليت‌هاي كسب‌ و كار براساس ارزش‌هاي اخلاقي، تطابق با الزامات قانوني، احترام به افراد و اعضا، تشكل‌ها و حساس بودن به مسايل اجتماعي، فرا اجتماعي و دراصل ارزش‌آفريني همه‌جانبه و يكپارچه است. تا بنگاه ها علاوه بر كسب سود، مسئوليت آثار و تبعات فعاليت‌هاي خود را بر تمام ذي‌نفعان از آحاد جامعه درنظر بگيرند و بپذيرند.

در اختلال پیش آمده برای سرویس دهنده بلاگفا، این بنگاه در چند اطلاعیه مشکل پیش آمده را گزارش داد و سعی کرد نگرانی کاربران را برطرف نماید، لاکن در این بین بسیاری تصمیم بر کوچ کردن از این سرویس دهنده گرفتند و برخی تصمیم به داشتن وب سایت برای خود و عده ای نیز به اهمیت سرویس و سرویس دهنده تاملی دوباره کردند.

مع الوصف در نظامات ایرانی که چندان به سوی مشتری مداری و مسئولیت های اجتماعی مترتب بر آن قوانین حقوقی محکمی استوار نیست، واقفیم. تلاش مسئولین بنگاه بلاگفا و تمام دست اندرکاران و به ویژه مهندس شیرازی را ارج می نهیم. امید اصلاحات و تعمیرات نرم افزاری و سخت افزاری که از قبل نیز قابل پیش بینی و برنامه ریزی می باشد را با دقت و تمهیدات لازم به انجام رسانند تا در آینده شاهد مشکلات و قطع ارتباط کاربران با این سرویس دهنده بزرگ نباشیم. انشالله.