ياد کرد سالگرد خاموشی شکیبایی

یکسال از سکوت خسرو شکیبایی هنرمند نامی سینمای کشورمان می گذرد. همگی ما کارهای خوب شکیبایی را در سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون بیاد داریم. خوب بیاد دارم حدود دو دهه پیش تئاتر، دو نمایش با یک بلیط بکارگردانی هایده حائری و بازی حائری و شکیبایی را شاهد بودم. نمایش در چند اپیزود اجرا میشد و در گوشه و کنار اجرا شکیبایی به میان تماشاچیان می رفت و آنها را هم به بازی می گرفت و به این ترتیب نمایش دیگری را هم بوجود می آورد. شکیبایی در همه رول هایی که بازی می کرد، خودش بود. نقش آفرینی وی در نقش شهید مدرس، حمید هامون در هامون، بازی او در سریال تلویزیونی خانه سبز و بسیاری دیگر همواره در ذهن ها برای سالها باقی خواهد ماند. و باز خوب بیاد دارم سالهای دورتر را که اجرای برنامه رادیویی راه شب را شامگاهان برای شنوندگان رادیو اجرا می کرد. روحش شاد.

قطعه زیر که سالها قبل با صدای استثنایی وی زینت بخش برنامه رادیویی راه شب بود را بخوانید.

باز شب آمد و شب آمد و شب آمد.

باز تنهایی و تنهایی و تنهایی.

خوشا شب. خوشا رود  زلال کهکشان ماهیان درخشان ستاره.

اینک غوغای هراسندگان به نجوای دل آسودگان بدل می شود.

و روز تکبر خویش را در آستان کبریایی شب فرو می گذارد.

چشم نامحرمان به هم بر می آید.

و هستی، نیمه پنهان رخساره اش را به سوی بیداران باز بر می گرداند.

باز شب.

و باز فرصتی برای مرغ حق.

تا مناجات آتشناک خویش را قطره قطره فرو بخواند.

هلا، از ملکوت سکوت تا سکوت ملکوت.

راهی است.

راه شب.

 

 

راهکار تغییر استراتژی

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد:
"من کور هستم لطفا کمک کنید" .


روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد.
عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد :
"امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم" .
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.

زندگی کجاست؟

کودکی را ندانسته می سپريم،
دنيائی بزرگ و ناشناخته برای خود ترسيم می کنيم،
ديگران هم در ترسيم اين دنيای خيالی به ما کمک می کنند،
خواندن و نوشتن را هم ياد می گيريم.
نوجواني را با سختي مي گذرانيم،
تا دبيرستان را به پايان رسانيم و وارد دانشگاه شويم.
زندگي را فدا مي کنيم،
تا دانشگاه را تمام کنيم و کار را آغاز کنيم.

عمرمان را مي گذاريم تا خوب کارکنيم،
در راه کار خانواده و دوستانمان را فراموش می کنيم.
خوشبختی را در پول تعريف می کنيم.
براي پول در آوردن سلامتي را از دست مي دهيم.
اما براي احياي سلامتي همه آن پول را خرج مي کنيم.
خسته و بيمار که شديم،
تلاش مي کنيم تا بازنشسته شويم و زندگي راحتي آغاز کنيم.
بالاخره باز نشسته می شويم.
گوشه اي به عزلت مي گيريم.


در غم زندگي از دست رفته افسوس مي خوريم.
در اين راه پر تلاش فقط زندگي است که فراموش می شود.
زندگی چند جرعه بيش نيست.
آن گونه زندگي کنيم که انگار هرگز نخواهيم مرد.
آن گونه نميريم که انگار هرگز زندگي نکرده ايم.
طعم خنک و شيرين زندگی را بچشيم و برويم.

 قطعه ای از علی اکبر عبدالرشیدی

جنگ و گریز در فضای سایبر انتخاباتی(cyber ware)

در دنیای امروز با توجه به گستردگی ارتباطات، هر رویدادی در هر گوشه ای از کره خاکی زیر ذره بین وب جهانی قرار می گیرد. دهمین دوره انتخابات ریاست اجرایی کشور برگزار شد. فارغ از اختلافات مفهومی و سلایق سیاسی، نقش فناوری در این رویداد  بسیار برجسته بود. ویدئو هایی که کمتر از یکساعت توسط هندی کم و لنز موبایل ها شکار میشدند و در کمتر از یکساعت روی وب جهانی قرار گرفته و چندین بار دور کره زمین چرخیده و مستندات و اظهار نظرهای بسیاری را بعنوان ضمائم و شرح ماوقع در ویکی پدیا(wikipedia )به خود اختصاص میدادند. هر کس که یک دوربین و یا یک موبایل در دست داشت،یک شهروند رسانه بود.  این رخداد محافل اجتماعی مجازی را نیز همراه کرد. یوتیوپ(YouTube ) فیس بوک(facebook ) هم از جمله پایگاه های اطلاع رسانی بودند که بعنوان دیتا سنتر (data center) نقش پر رنگی داشتند. جمعیت بسیاری در این محافل مجازی ثبت نام کرده و شنیده شد که روزانه هر ساعت چیزی حدود بیست ساعت تصاویر اجتماعی ایران روی سرورهای مزبور بارگذاری شده است. همین آمارها در خصوص مبادله پیامک ها، بلوتوث و ایمیل ها نیز مشاهده شد.

قند پارسی به گوگل نیز رسید. به بازار آمدن موتور مترجم فارسی به انگلیسی و بالعکس جستجوگر گوگل(Google\translate) نیز بسیار شگفتی آور شد. در این آوردگاه اطلاعاتی چگونه میتوان سره را از ناسره تمیز داد؟ استفاده تلویزیون های ماهواره ای از اخبار ریز و درشت و نقش شهروند رسانه نیز یک نقش آفرینی جدید بحساب میآمد. شنیده شد که بنگاه خبری سی.ان.ان نیز از تصاویر ماهواره ای جستجوگر گوگل(google earth ) در تعقیب رویدادهای شهری بهره می برد. حملات اینترنتی نیز در این رویدادها قابل تامل بود. ایجاد سایت ها و بلاگ های متعدد مناسبتی و در عین حال مسدود شدن دسته ای دیگر. ثبت فرکانس های گوناگون تلویزیون های ماهواره ای.  به هر روی هنوز در بستر سایبر نمیتوان باطن را تشخیص داد و بسته به کارکرد رسانه ها، که آنهم به نحوه شکل گیری آن بر می گردد، تنها ظاهر قابل تشخیص است. به هر روی این فناوری ها، عرصه را برای جنگ و گریز در فضای سایبر(cyber ware)  موجب شده است تا دولت ها انحصار استفاده از ابزارهای سخت را از دست بدهند و در روند تصمیم گیری رقیب اختلال بوجود آورند. در جوامعی که بسیاری از زیر ساخت های جامعه وابسته به دیجیتال شده است و بسیاری از رفتار معنادار بین افراد و نهاد ها به واسطه رایانه ها انجام می شود، این قبیل اختلالات نوعی تهاجم معنا می شود. نکته آنکه می بایستی در این هنگامه ملاحظه اندیشه ها و تصورات موجود در جامعه و جایگزینی انواع جدیدی را به جای آن داشت.

طرز فکر