بیا عاشقی را رعایت کنیم

بیا عاشقی را رعایت کنیم

 چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟

 بیایید از عشق صحبت کنیم

 تمام عبادات ما عادت است

 به بی‌عادتی کاش عادت کنیم

 چه اشکال دارد پس از هر نماز

 دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟

 به هنگام نیّت برای نماز

 به آلاله‌ها قصد قربت کنیم

 چه اشکال دارد که در هر قنوت

 دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟

ادامه نوشته

ویژگی یک مدیر رسانه اجتماعی

امروز با گسترش روز افزون رسانه‌های اجتماعی بحث مدیریت آنها مطرح است. اگر شما یک بلاگ، شبکه اجتماعی یا به زبان ساده‌تر، یک رسانه اجتماعی داشته باشید به عنوان مدیر چه ویژگی های باید در شما باشد؟ یا شاید شما سازمان هستید می خواهید یک مدیر رسانه اجتماعی استخدام کنید او چه ویژگی های باید داشته باشد؟ مطمئا در ایران هنوز «مدیر رسانه اجتماعی» عنوان شغلی نیست اما «بهترین راه برای پیش بینی آینده، ساختن آن است».

۱- اشتیاق به رسانه های اجتماعی: در رسانه های اجتماعی شما بیشتر نیاز به یک هدایت کننده دارید تا یک مدیر! کسی که درک درستی از عملکرد و روابط رسانه های اجتماعی مختلف دارد و روزگار در آنها سپری کرده باشد. او باید بتواند با استفاده از رسانه های اجتماعی زندگی شخصی و حرفه ای خود را هدایت کند.

۲- مهارت های دستوری و املایی: در نوشتار همیشه اشتباه وجود دارد. ممکن است بیشتر مواقع تایپی باشد و برخی مواقع دستوری! اما از کسی که مدیریت یک جامع آنلاین را برعهده دارد این انتظار است که بیشترین مهارت ها را در قواعد دستوری و املایی داشته باشد. البته این بدان معنا نیست که خشک و رسمی بنویسد بلکه باید زنده و جذاب قلم را به کار گیرد.

۳- توانایی رهبری: این توانایی شاید اکتسابی باشد اما استعداد نیز هست. مدیر رسانه اجتماعی باید بتواند برای اجتماع به شیوایی صحبت کند. این توانایی بیشتر در زمان بحران های احتمالی به کار می آید.

۴- اعتماد به نفس: اعتماد به نفس واقعی نه کاذب و نه بیش از اندازه! همیشه این نگاه وجود دارد که ما وقتی تعدادی مخاطب داریم ناخوداگاه اعتماد به نفسمان افزایش پیدا می کند باید آن را کنترل و مدیریت کرد. مدیر باید دکمه پست را فشار دهد و از عواقب آن واهمه نداشته باشد.

۵- دیسپلین (نظم) و تشکیلات: نوشتن یک پست برای وبلاگ در برنامه زمانبندی مشخص به سختی انجام می شود. مدیر با محتوای بکر، جالب و جذاب سعی در هدایت جامعه را داشته باشد. یک مدیر رسانه اجتماعی موثر از برنامه زمانبندی برای نوشتن سرمقاله و ابزارهای کنترلی برای اینکه مطمئن شود یک پست یا توئیت منتشر شده استفاده می کند. پاسخ به نظرات، درخواست‌ها و انتقادات اصولا کمی طول می کشد این کار باید برنامه خاص خود را داشته باشد.

۶- منش: یک مدیر رسانه اجتماعی از قوانین و مقررات هر رسانه اجتماعی به درستی آگاه است و طبق آن رفتار می کند. به نظرات صفحه و پست های بلاگ با وقار و زیبایی پاسخ می دهد.

۷- یک سطح رهبری: انتظار این است که در اولین فرصت به نظرات و درخواست ها رسیدگی شود اما وقتی تعداد کاربران بالا باشد پاسخگویی به آنها در کمترین زمان مشکل است. باید مجموعه از انتظارات را لیست کرده و مانند یک بانک اطلاعاتی داشته باشید و هر وقت شد از آن استفاده کنید.

۸- پوست کلفت بودن: اصولا دهن کاربران در رسانه های اجتماعی چاک و بست ندارد و برخی اوقات هرچه به ذهنشان برسد منتشر می کنند. مخصوصا اگر در جامعه فیزیکی به نیازهای آنها پاسخ داده نشود به قولی جامعه بسته باشد. به نوعی مدیر باید نقد پذیر باشد حال نقد منصفانه یا غیر منصفانه! البته باید حواسش به گزارش های مردمی برای مسدود سازی نیز باشد.

۹- پاسخگویی: شما نسبت به هرچه درباره شما توئیت می شود مسوول هستید. باید در کمترین زمان ممکن درخواست را به بخش مربوطه ارجاع و بعد اعلام کنید. اگر اشتباه کردید باید غرور را کنار بگذارید و به آن اعتراف کنید. دنیا دار مکافات است.

۱۰- کنجکاوری مداوم برای فهم بیشتر: فناوری و ابزارهای آنلاین مدام در حال تغییر هستند و محیط و کاربران نیز به نوبه خود تغییر می کنند. مدیر رسانه اجتماعی تنها وظیفه حفظ وضع موجود را ندارد بلکه باید مدام بخواند، فراگیرد و خود را توسعه دهد. زگهواره تا گور دانش بجوی مدیر!

منبع:سایت رسانه اجتماعی

بازاریابی بدون بودجه غیر ممکن است....

نویسنده: توماج فریدونی

استراتژیست بازاریابی، مشاور بازاریابی

برای جوانان عاشق شهرت و پول که والدینی کارمند و یا با درآمد پائین داشته اند، مشاهده موفقیت شرکت هایی چون گوگل و یا فیسبوک کافی است تا دغدغه های ذهنی خواب شب و تمرکز روز را ایشان برباید! اینها الگوهایی برای این جوانان مشتاقِ رسیدن به موفقیت، شهرت و استقلال مالی است که خود نیز از نقطه صفر و یا حتی زیر صفر شروع کرده اند و حالا به امپراطوری های دات کام و سوژه های هر روز و هر سال فورچون ۵۰۰، CNN, Fox, CNBC و WSJ تبدیل شده اند.

شاید بی اغراق روزی نباشد که یکی از این جوانان و یا خود شما با من تماس نگرفته باشید و با هزاران امید و آرزو درخواست دریافت مشاوره و کمک نداشته باشید اما درنهایت شاید صراحت کلام من شما و ایشان را آزرده خاطر کرده باشد.

بازاریابی بدون بودجه غیر ممکن است و هیچ راهی برای موفقیت در بازاریابی بدون تزریق بودجه مناسب برای حمایت از برنامه های بازاریابی وجود ندارد. اما متاسفانه به واسطه فراوانی سخنرانی ها، مقالات و کتاب های بی پایه و اساسی که نقل کنندگان آنها خود هیچ سابقه درخشانی در زمینه کار و کارآفرینی نداشته اند مواجه شدن مردم با این واقعیت دردناک است. از همین روست که در مواقعی به منفی نگری محکوم شده ام اما واقعیت ها را با خوشبینی های پیش و پا افتاده نمی توان تغییر داد.

واقعیت ها به اینصورت است که برای مثال، شرکت گوگل بودجه اولیه ای که در اختیار داشت (در سال ۱۹۹۸) یکصد هزار دلار بود که تا سال ۱۹۹۹ به حدود بیست و پنج میلیون دلار افزایش پیدا کرد و یا فیسبوک کار خود را با بودجه اولیه ۵۰۰٫۰۰۰ دلاری شروع کرد. جدا از اینکه راه اندازی هر کسب و کاری به بودجه اولیه نیاز دارد ما بازاریابی نسبت به اهدافی که تعریف می کنید به بودجه اختصاصی برای شروع و رشد نیاز دارد.

جدا از آنکه یک کسب و کار الزاماً نباید با وسعت کارهایی چون گوگل باشد اما بهترین ایده ها بدون بودجه معمولاً بجایی نمی رسند. در آن زمان است که افرادی که دهان گشاد اما ذهن هایی تنگ دارند با شنیدن ایده های شما، نگرش هایتان را زیر سوال می برند و به باد تمسخر گرفته خواهید شد. از همین روست که اصرار می کنم صرف نظر از تامین بودجه راه اندازی کسب و کار تا زمانی که بودجه بازاریابی مناسبی در اختیار ندارید هرگز خودتان را در مسیر بازار رقابتی قرار ندهید و حضورتان را به صورت رسمی و گسترده اعلام نکنید.

از طرفی این واقعیت را فراموش نکنید آنچه را که بسیاری موفقیت های یکشبه دیگران متصور می شوند، در واقع مشاهده اوج گرفتن های آنهاست. اوجی که از ماه ها و سال ها قبل برایش برنامه ریزی کرده و آماده شده اند و شما نیز با الگو برداری از رفتارشان می توانید به موفقیت های بزرگ برسید. در بازاریابی تعداد بسیار زیادی از شرکت ها درگیر تقلید کورکورانه و بیشتر ایفای نقش هایی که اصلاً با موقعیت های کنونی آنها سازگاری ندارند می شوند. اینگونه برایتان مثال بزنم که شما هرگز با خریدن یک ساعت رولکس، یک قایق تفریحی، هواپیمای شخصی، خانه ویلایی مجلل و خودرو گرانقیمت پولدار نخواهید شد. بلکه به زودی به خاک سیاه می نشینید چرا که باید پول تمام این ظواهر را یکجا پرداخت کنید. بسیاری از ما در مدیریت شرکتهایمان نیز اینگونه عمل می کنیم و از ابتدا می خواهیم مانند آنچه گوگل در امروز رفتار می کند باشیم. در صورتی که سرمایه ای به اندازه سرمایه امروزی گوگل ندارید این امر عملاً غیر ممکن است!

از ابتدا با واقعیت شروع کنید و بجای الگو برداری از رفتار امروزی آنها، روند رفتارهایشان را از گذشته تا به امروز زیر نظر بگیرید. شکست هایشان را به منبعی از تجربه به نفع خودتان تبدیل کنید و خوبی هایشان را قطب نمای منش و رفتار خود در تصمیم گیری های روزانه بدانید. در اینصورت دیری نمی پاید که حتی کوچکترین کسب و کار شما که از اتاق خواب و یا اتاق نشیمن خانه تان شروع شده است دنیا را تکان خواهد داد و در آن زمان که با من تماس می گیرید و با صراحت می پرسم بودجه بازاریابی تان برای یکسال چقدر است دیگر نه تنها دلخور نمی شوید، استراتژیست های بازاریابی و مشاوران بازاریابی را افرادی پول پرست خطاب نخواهید کرد.

مشکل تشخیص دوست و دشمن

مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند.

قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند لك لك ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند.

 لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند.

 مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن به دنيا مي آيند تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است اينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان.

منوچهر احترامي داستان نويس كودكان و نوجوانان

مثبت اندیشی

کاش فردا هوا ابری باشه...