روزانه مدیران سازمان درگیر تصمیمات ریز و درشت متعددی هستند. نوع تصمیمات میتواند بر کارمندان، مشتریان و حتی گاهاً بر روی کل جامعه اثر مثبت و یا منفی به همراه دارد. رهبران امروز و آینده به شرطی در کار خود موفق می‌شوند که بتوانند به ترکیبی از سه عنصر بهره هوشی (IQ)، هوش هیجانی (EQ) و ضریب شرافت (DQ) دست یابند و تعادلی بین این سه عنصر ایجاد نمایند. منظور از بهره هوشی تنها بهره‌مندی از ضریب هوشی نیست بلکه توانایی مدیر در ارائه‌ی ایده‌های کاربردی برای موفقیت سازمان در زمان مناسب است. همچنین. هوش هیجانی به معنای دست‌یابی به آگاهی از احساسات خود و فهم و درک احساسات دیگران است. کرارا شنیده ایم که «همدلی از همزبانی خوشتر است». رهبران موفق سازمان‌ها از این قابلیت خود نباید برای دست‌کاری ذهن افراد در جهت منافع خود استفاده کنند بلکه باید در نتیجه آگاهی از عواطف و احساسات کارمندان، هم‌دلی کرده و رفتار مشفقانه نسبت به آن‌ها داشته باشند. گاهی اوقات هوش هیجانی می‌تواند جنبه منفی نیز داشته باشد، بایستی مراقب آثار سوء این جنبه ها نیز بود. همچنین در نظر داشته باشیم که «شرف » افراد در «کلامی» است که ادا می کنند و گفتاری است که بیان می کنند. این عنصر همان «ضریب شرافت» است که به آن پرداخته شده است. ضریب شرافت (Decency Quotient) که به اختصار با (DQ) معرفی می‌شود. رفتار شرافت‌مندانه یک رهبر سازمانی در تعاملات روزانه او با دیگران مشهود است؛ به این صورت که در محل کار به همراه تمرکز بر درست انجام شدن کارها، خواسته‌های خوب و مثبتی برای همه دارد. از همه مهم‌تر یک مدیر موفق و برخوردار از ضریب شرافت بالا در جهت اطمینان یافتن از این‌که همه کارمندان احساس ارزشمندی و احترام دارند به طور مشخص و موثری تلاش می‌کند. ضریب شرافت به کارمندان کمک می‌کند که قلب و ذهن خود را بر کاری که انجام می‌دهند متمرکز کنند و موجب بهبود کیفیت و توسعه کسب و کار می شود.

از سوی دیگر ما وارد دوره ای می‌شویم که احتمال بی اعتمادی در بین کارکنان ممکن است افزایش یابد. فناوری، نوآوری و اتوماسیون ماهیت کار را تغییر می‌دهد. به جای اینکه اجازه دهیم آنها ما را شکست دهند، می‌توانیم از شرافت رهبری برای یافتن راه‌هایی در راستای حرکت رو به جلو و عبور از بحران های کسب و کاری استفاده کنیم. زمانی که رهبرانی که تحت هدایت شرافت هستند نوآوری می‌کنند ، آنها فقط به آنچه ایجاد می‌شود توجه نمی‌کنند؛ آنها آنچه را نابود می‌کنند نیز تحلیل و تلاش می کنند در جهت رفع تعارضات نیز نوآوری هایی را نیز داشته باشند تا کارکنان کمترین زیان را متحمل شوند.