در پاسخ به این سوال اول باید ثروت را تعریف کرد. تا 30 سال پیش نفت، معادن و مواد اولیه بعنوان ثروت محاسبه میشدند. امروز با تغییر تکنولوژی همه چیز فرق کرده است. زمانی عربستان سعودی بزرگترین تولید کننده نفت و دارنده ذخایر نفتی بود. در 5 سال گذشته و با انقلابی که در صنعت نفت رخ داده است ، کانادا بعنوان بزرگترین دارنده ذخایر نفتی و آمریکا بزرگترین تولید کننده نفت شده است. قیمت نفتی که زمان 120 دلار ارزش داشت به کمتر از 50 دلار کاهش یافته است. کاهش قیمت فولاد، مس و سایر فلزات نیز همین داستان را بازگو  میکند. پس دیگر داشتن منابع نفت و گاز بعنوان منابع ثروت یک کشور قابل محاسبه نیستند.

با نگاهی به آمار شرکتهای بزرگ، و برندهای مهم، مشاهده میشود که ارزش برند شرکتهای اطلاعات محور مانند اپل، گوگل، یاهو و یا آمازون از بسیاری از شرکتهای مهم و نام آشنا مانند تویوتا و جنرال موتورز (بعنوان بزرگترین تولید کنندگان خودرو در جهان) بیشتر است.

امروز اطلاعات و تکنولوژی ای که توسط یک کشور تولید میشود ، سرمایه و منابع آن کشور را تشکیل میدهد. این سرمایه نه در  درون کارخانه های بزرگ بلکه در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی تولید میشود. قلب اقتصاد آلمان صنایع خودروسازی، فولاد، مواد شیمیائی و داروسازی نیست. موسساتی تحقیقاتی مانند ماکس پلانگ است.

با این تعریف از ثروت آیا واقعا ایران کشوری ثروتمند است؟ جمعیت ایران 1 درصد جمعیت  جهان است (تقریبا)  آیا در ایران 1% از تکنولوژی جدید و اطلاعات نو تولید میشود؟

واقعا باید بر توهم ثروتمند بودن ایران چیره شد. این توهم که ناشی از انفجار اقتصادی سالهای 42 تا 57 است، هنوز در گوشه ذهن تک تک ما ایرانیان جا خوش کرده. مدیران و سیاستمداران ایرانی نیز در داشتن این توهم با مردم شریک هستند.