ای بهار
پیشکش به همه دوستان و عزیزان...
قطعه ای از فریدون مشیری با آرزوی سالی خوب و سرشار از موفقیت برای شما
ای بهار
ای بهار
تو پرنده ات رها، بنفشه ات به بار
می وزی پُر از ترانه، می رسی پُر از نگار
هر کجا رهگذار تُست
شاخه های ارغوان شکوفه ریز، خوشه اقاقیا ستاره بار
بید مشک زرفشان
لشکر ترا طلایه دار
بوی نرگسی که میکنی نثار، برگ تازه ای که می دهی به شاخسار
چهره تو در فضای کوچه باغ
شعر دلنشین روزگار، آفرین آفریدگار
ای طلوع تو، در میان جنگل برهنه
چون طلوع سرخ عشق، پشت شاخه کبود انتظار
ای بهار
ای همیشه خاطرات عزیز!
عاقبت کجا؟ کدام دل؟ کدام دست؟ آشتی دهد من و تُرا؟
تو به هر کرانه گرم رستخیز
من خزان جاودانه پشت میز
یک جهان ترانه ام شکسته در گلو
شعر بی جوانه ام نشسته روبرو
پشت این دریچه های بسته
می زنم هَوار
ای بهار، ای بهار
ای بهار
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 10:19 توسط سعید رضائیان
|