شبکههای اجتماعی موبایلی
9 ماه بعد، صبح روز 17 دسامبر سال 2010، محمد بوازیزی با چرخدستی خود در حال فروش سبزیجات بود که افسر پلیسی از او مدارک مربوط به جواز فروش خواست. مانند بسیاری دیگر از فروشندگان دورهگرد، او مجوز نداشت، به همین دلیل پلیس چرخدستی او را توقیف کرد و درآمد یک روز را بهعنوان جریمه از او خواست (که حدود هفت دلار میشد) و به او سیلی هم زد. محمد که تحقیر شده بود، برای شکایت به اداره پلیس رفت، اما مقامات از ملاقات با او خودداری کردند. سپس او به یک پمپبنزین رفت و بعد از خریدن بنزین، ساعت 11:30 به اداره پلیس بازگشت، در ترافیک مقابل ساختمان ایستاد و بنزین را روی خود ریخت.او فریاد زد: «چطور انتظار دارید که زندگی خود را بگذرانم؟» و بعد خود را به آتش کشید.
همانند تریمش، خودسوزی بوازیزی میتوانست نادیده گرفته شود، ولی دو نفر با استفاده از گوشی موبایلشان از این اعتراض غیرقانونی فیلم گرفتند. سپس آنها این فیلم را روی صفحه فیسبوک خود گذاشتند. خبرگزاری الجزیره که برای پیدا کردن سوژههای ویدئویی روز، فیسبوک را بهطور منظم بررسی میکند، فیلمی را که آن دو نفر گرفته بودند، عصر همان روز روی آنتن برد. به گفته یکی از شاهدان، در همان روز مردم با «سنگی در یک دست و گوشی موبایل در دست دیگر» به خیابانها ریختند. بنعلی، رییسجمهور وقت تونس، دریافت که کشورش در مقابلش قرار گرفته و مردم از سراسر دنیا در حال دیدن این صحنه بودند. معترضان از طریق فیسبوکی که دولت آن را سانسور نکرده بود، با هم در تماس بودند. یکسوم مردم تونس به اینترنت دسترسی داشتند و از سوی دیگر 50 درصد کارگران بیکار این کشور فارغالتحصیلان دانشگاه بودند، بنابراین فضا برای بیان باز شد و بسیاری از مردم تحصیلکرده متوجه آنها شدند. بنعلی سعی کرد مردم را سرکوب کند، اما کمتر از یک ماه بعد، در روز 14 ژانویه 2011، از کشور گریخت.
زنجیرهای از این اعتراضات به راه افتاد، اعتراضاتی که از اروپای 1848 تا آن زمان دیده نشده بود. کشورهای عربی شعلهور شدند و فیدهای ارتباطی فیسبوک و توییتر برای این شعله مانند سوخت بود.
فناوری موبایلی موجب شده که ما بهطور تمامعیار به هم متصل باشیم. اطلاعات با سرعتی منتشر و دست به دست میشوند که انگار از قبل آنجا بودهاند. با این حال برای بسیاری از مردم بودن در شبکههای اجتماعی یک فعالیت روزانه است. در طول روز، گوشی موبایل در بسیاری از اوقات استراحتمان حضور داشته و ما را از احوال دوستانمان و اخبار مطلع میکند. شبکههای اجتماعی برای افراد یک حواسپرتی بسیار جذاب است، اما برای کسانی که سعی بر پنهان کردن حقیقت دارند، مشکلی بزرگ محسوب ميشود.
توسعه «کلانشهرها»
نزدیکترين و پیچیدهترین ریشههای شبکههای اجتماعی در الگوهای رفتاری حشراتی مانند مورچه، موریانه و زنبور بهطور ژنیتکی کدگذاری شدهاند. یک مورچه بهتنهایی هوش ویژهای ندارد و حدود بیست حرکت مجزا را از خود به نمایش میگذارد، اما شبکههای اجتماعی به این موجودات شبهاتوماتیک، توانایی میدهد که بهطور بسیار پیچیدهای با هم همکاری کنند. از طریق همین رفتارهای اجتماعی، یک کولونی مورچهها به سازماني کلان تبدیل میشود. مورچهها با کار کردن در کنار يكديگر هوش گروهی را نشان میدهند و از آنجایی که روشهایی که مورچهها و موریانهها بهکار میبرند بسیار کارآمدند، در حال حاضر، جمعیت حدود یکسوم از جانوران خشکی را تشکیل میدهند.
بسیاری از مخلوقاتی که دارای مغز بزرگي هستند نیز رفتارهای اجتماعی از خودشان بروز میدهند. مانند شیرها، والها، فیلها، گرگها و سگها. مثلا در آفریقا، ميزان موفقيت سگهایی که بهصورت گلهای شکار میکنند، بیش از 80 درصد است؛ خیلی بیشتر از سگهایی كه بهتنهایی شکار میروند.
الگوهای رفتار اجتماعی انسان طی میلیونها سال و روابط قبیلهای تکامل پیدا کردهاند. زندگی قبیلهای به ما قدرت داد. افرادی که بهتنهایی و یا در گروههای کوچک خانواده زندگی میکردند، ممکن بود بهراحتی در موقعیت خطر قرار بگیرند، اما یک قبیله میتوانست بهتر در برابر خطرات احتمالی مقاومت کند، شکار موفقتری داشته باشد، غذا ذخیره کند، با بیماریها بهتر کنار بیاید، بقیه قبایل را کنار بزند و از استعدادهای هر فرد (مانند هوشمندی، ساخت سلاح، خردمندی، قدرتهای فردی) بهتنهایی بهطور مناسب به نفع قبیله استفاده کند. زندگی قبیلهای موفق بود، زیرا همه اعضای میتوانستند در تعامل باشند. احتمالا برای هر قبیله اندازه مناسبی وجود داشته است: نه خیلی کوچک که با تعدادی مرگ و میر گروه به خطر بیفتد و نه خیلی بزرگ که ارتباطات در آن با مشكل مواجه شود.
بدون توجه به این تفاسیر، بشر سرانجام از قالب زندگی قبیلهای بیرون آمد. اولین کلانشهر، در اواسط هزاره چهارم قبل از میلاد مسیح، با حدود 50 هزار نفر جمعیت، در جایی به نام اوروک (Uruk)، در روزهای اول تمدن بینالنهرین بهوجود آمد. این همان نقطهای بود که بشر برای اولین بار ساختارهای اجتماعی در ابعاد بزرگ با شبکههای درهم پیچیدهشدهای از تجارت، دوستی، خانواده، علاقههای مشترک و همفکریهای سیاسی را تجربه کرد. وجود تراکم جمعیت در شهرها حضور چنین شبکههایی را برای اولین بار امکانپذیر ساخت. آنها از کمک فناوری بهرهمند نبودند، از این رو به نزدیکی فیزیکی نیاز داشتند. مردم برای سرپا نگه داشتن ساختارهای اجتماعی، اغلب باید یکدیگر را در بازارها، مراسم ازدواج و تدفین میدیدند.
برای هزاران سال، ارتباطات اجتماعی پیشرفت چندانی نداشتند. اعتراضات و قیامهای مردمی در رم باستان تفاوت چندانی با انقلابها و اعتراضات در قرن نوزدهم نداشتند. تکرار تعامل بین گروههای مختلف مردم نقشي کلیدی در بهوجود آمدن سیستمهای اجتماعی دارد و فناوری جدیدی بهواسطه یا برای آنها بهوجود نیامد.
اختراع تلگراف، تلفن و خط آهن باعث تغییر چندانی در روابط اجتماعی نشدند. آنها ارتباط بین فاصلههای طولانی را برقرار کردند، اما این ارتباط فقط بین دو نقطه برقرار شد. آنها نمیتوانستند رابطه تعاملی سریعی بین چند نقطه برقرار کنند، از این رو نمیتوانستند تاثیر شبکه ارتباطی که در بازارها و میادین شهر وجود داشت را بیشتر کنند. بهتازگی رادیو و تلویزیون مفهومی از ارتباطات بینالمللی را خلق کردند، اما انتشار اطلاعات بهصورت یکطرفه بود. بسیاری از مردم میتوانستند یک مطلب را ببینند یا گوش کنند، اما انسانها برای پشتیبانی از مطالب یا رسیدن به توافق و اجماع گروهی، نیاز دارند كه خود، بخشی از گفتوگو باشند.