دغدغه های امروز، چالش های مدیریتی و ضرورت مدیریت نوآوری در سازمان رسانه
اگر میزان تحولات بیرونی سازمان شما بیش از میزان رشد درونی سازمان باشد، در این صورت سقوط سازمان حتمی است. جک ولش
این روزها همه جا سخن از نبود بودجه و اعتبارات و هزار و یک مانع دیگر در امور دستگاه های اجرایی کشور می رود. عده ای شرایط پیش آمده را موانع ناشی از تحریم های بین المللی میدانند و برخی دیگر آن را ناشی از عدم همکاری بین قوا و به نوعی سوء مدیریت در لایه اجرایی می دانند. پر واضح و عیان است که تاکنون بخش اعظم و قابل توجهی از درآمدهای کشور از محل فروش طلای سیاه «نفت» تامین می شده و بودجه، بودجه نفتی بوده و به عبارت بهتر تا الان همه چیزمان نفتی بوده!
و به قول ظریفی که می گفت: اگه این مملکت نفت نمی داشت، شاید اوضاع و احوالش خیلی بهتر بود، و بر مدار تدبیر و برنامه ریزی و استفاده بهتر از منابع حرکت می کرد...
طی روزهای اخیر تیتر دو مطلب در جراید الکترونیک کشور برایم جالب توجه بود. اولی بخش هایی از اظهارات رئیس رسانه ملی بود که در باب مشکلات مالی رادیو و تلویزیون اشاره داشته اند که «چشم مان به آگهی های بازرگانی است[…]».
و مطلب دوم اینکه یکی از برنامه سازان و هنرمندان کشور در جایی آورده اند که :« به نظرم در این شرایط مالی تلویزیون، در حال حاضر فصل تلاش ماست و همگی باید تلاش کنیم تا با آوردن اسپانسرها به تلویزیون کمک کنیم[…]»
این مقدمه را آوردم تا به این نکته اشاره کنم: تا آگاهی و نقد و تحلیل جدی در وضعیت موجود وجود نداشته باشد، حرکت رو به جلویی انجام نمی شود. نبود و یا کمبود منابع مالی سازمان یکی از دغدغه های امروزی است. راهکار آن هم قطع یارانه شیر و اضافه کار کارکنان و صرفه جویی های پیش پا افتاده دیگر نیست. نکته مهم در برنامه داشتن و عزمِ حرکت داشتن است. البته که باید رقابت کرد. رقابت در همه چیز. در روش ها و شیوه تولیداتِ مان. در کیفیت محصولاتِ مان. تا رقابتی نباشد پیشرفتی هم حاصل نمی شود. رشدی هم وجود ندارد. پیشرفت هم تنها کار دولت و رئیس یک سازمان و تشکیلات ستادی یک سازمان نیست. «پیشرفت با میدان دادن به افکار نو پدید می آید».
در شرايط محيطي نامطمئن، پويا و رقابتي، سازمان ها براي بقا و كسب موفقيت هاي بزرگِ خود بايد طالب «انديشه هاي نو» باشند و در اين راستا به افرادي كه رهيافت هاي بديع و خلاق براي مسائل سازماني ارائه مي كنند توجه خاصي مبذول دارند. اگر كمي دقت شود به اين نكته پي خواهيم برد كه ما از لحاظ انديشه ، حتي انديشه هاي خوب و مفيد در سازمان كمبودي نداريم بلكه چيزي كه كمبود آن احساس مي شود تمايل و اشتياق قاطبه مديران به قبول انديشه هاي نو است. در واقع مديران بايد به جاي توليدات و طواف کردن بر گِرد روش هاي کهنه خود، طالب انديشه هاي جديد باشند. جز آن مي توان گفت مديريت سازمان ها با عدم قبول ريسك طرح هاي نو و اقدامات تازه درحقيقت با ريسك بزرگتري كه همانا «غافلگيري درمقابل اتفاقات جديد» است مواجه خواهند شد.در نظر داشته باشیم این قانون بقاست که می گوید: قویترین گونه ها برای زنده ماندن، آنی نیست که باهوش ترین است، بلکه آنی است که بیشترین واکنش را در مقابل تغییر نشان می دهد.
با گسترش رسانه های مکتوب، مجازی و ماهواره ای، در شرایط حاضر یکه بودن رسانه صدا و سیما محدود شده است و رقابت برای جذب مخاطب بیشتر در بین این رسانه ها بالا گرفته است. ناگفته نماند، راه اصلی مبارزه نرم بیگانگان با ما نیز از طریق همین رسانه های رقیب است، پس بی شک باید به این رقابت به چشم یک «مسئله راهبردی» نگریست.
چون ز هستی ش نباشد اثری چون به هستی رسد از وی دگری
ذات نایافته از هستی بخش چون تواند که بود هستی بخش
«جور دیگر دیدن»، ورود به موضوعات از منظر دیگر، یکی از مهمترین مسائل امروزی سازمان است. در شرايط كنوني سازمانهاي موفق و نوآور به كارآمد بودن اصول مديريت "برنامه ريزي ، سازماندهي ، كنترل و مانند آنها" به ديده شك و ترديد مينگرند و معتقدند كه براي خلاقيت، پیشرو بودن و شكست قواعدبازي رقابت به كاركناني خلاق و كارآفرين نياز دارند كه بدانند در هر زمان از كدام پنجره ذهن خود به مسائل نگاه كنند و قادر باشند مسائل را براي هر لحظه از زاويه جديد بنگرند.
حقیقت ماجرا این است که با معادله ای چند مجهولی سر و کار داریم و نباید با فرافکنی، همه مشکلات زیست بوم رسانه ای را به گردن بودجه و اعتبارات و غیره بیندازیم. در حال حاضر به شدت نیازمند پیوند بین نوآوری، فناوری و البته تجربه هستیم. به یاد داشته باشیم که در این سه گانه همواره کفه ترازو بایستی به نفع نوآوری در سازمان بگردد. بپذیریم از هدف گذاری، برنامه ریزی و یافتن شیو های جدید انجام کار برای کسب نتایج بهتر غافل مانده ایم. روزمرگی، توسعه بی برنامه، تعارفات معمول و بسیاری دیگر موجب شده است که دچار نوعی «کسالت سازمانی» بشویم که روز به روز مُضمن تر نیز می شود. مدیریت محدودیت ها، گره زدن منافع مادی کارکنان به نوآوری، بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمان، مهندسی مجدد روش ها، بررسی دوباره زنجیره ارزش سازمانی و بسیاری مِتُدهای دیگر و صد البته در کنار درست صرف کردن « فعل خواستن» می تواند راهگشای دغدغه های امروز رسانه باشد. همواره اصلاحات و به طبع آن پیشرفت ها در هنگامه «محدودیت ها و مدیریت صحیح آن» متولد شده است. قطع و یقین آينده را اگر ما نسازيم ديگران براي ما خواهند ساخت. پس بهتر آنكه از معماران آينده باشيم تا از مدافعان زوال. اگر بخواهیم می توانیم!