این بدان معناست که کیفیاتی مانند وضوح تصویر و صدا و کادربندی و میزانسن و زاویه دوربین به عنوان ملاک‌های داوری زیبایی‌شناختی در تعیین ارزش این تکه فیلم‌ها کاربردی ندارند. و این برهانی است علیه نگاه زیبایی‌شناسانه ناب به تصویر مستند که مایل است فیلم مستند را هم مانند فیلم داستانی نقد کند.

در این فیلم‌ها معمولاً حس اضطراب و اضطرار وجود دارد. قاب‌ها تصادفی‌اند، اشیاء و آدم‌هایی که وارد کادر می‌شوند نیز همین طور. صدا در این تکه فیلم‌های اهمیت زیادی دارد. صدا برای اینکه شنیده شود لازم نیست در کادر باشد، بنابراین گاهی از صدای محیط چیز بیشتری در آن‌ها ضبط می‌شود تا از وجه بصری رویداد. صدای شخصی که تصویر می‌گیرد و حرف‌های آدم‌های دوروبر او که غالباً در کادر نیستند، اهمیت زیادی پیدا می‌کند و چه بسا به حس ترس و اضطراب موقعیت می‌افزاید.

همان طور که زمانی بازسازی خصوصیات تصویری دوربین ویدئویی خانگی در فیلم‌های داستانی رایج شد، این روزها شاهد تقلید از خصوصیات دیداری و شنیداری فیلم‌های موبایلی در فیلم‌های سینمایی هستیم. در اینجا کیفیت بد تصویر و صدا که در نمونه‌های اصلی ناشی از دشواری شرایط است، تعمداً بازسازی می‌شود تا فضای حسی مشابهی را به بیننده آشنا به آن نمونه‌ها القا کند.

این فیلم‌های گاهی سندیت نیرومندی دارند. مثلاً برخی فیلم‌های موبایلی انفجار برج‌های دوقلو در نیویورک. امّا در بسیاری از موارد زیاد معلوم نیست در آن‌ها چه می‌گذرد و زمان و مکان آن‌ها نامعلوم است. در این موارد، نشان دادن این تکه فیلم‌ها در برنامه‌های خبری تلویزیون‌ها صرفاً جنبه فضاسازی دارد.

ورود تصویرهای موبایل به حوزه فیلمسازی مستند و خبری مسائل خاص خودش را دارد که چند نکته بالا صرفاً اشاره گذرایی به آن‌ها بود. از این امکان تازه هم مانند هر امکان دیگری می‌توان استفاده خلاقه کرد یا استفاده پیش‌پاافتاده. این دیگر بستگی دارد به فیلمساز.

منبع : روبرت صافاریان

http://robertsafarian.com