سازمانهای که امور آن به حالت روز مرگی در آمده است و با تغییر و تحول هیچ گونه میانه ای ندارند و خود را با سازمانهای که دارای عملکرد خوبی ندارند مقایسه می کنند و با سازمانهای پیشرفته و به قول یک از عزیزان اگر دنیای اروپا ترمز بزند ما پس از پنجاه سال به آن خواهیم رسید باید چکار کرد؟ در اینجا است که می گوید؟                   
برو شیر باش ای دغل      میانداز خود را چو روباه شل
از یک نگاه ما چندین برداشت می توانیم داشته باشیم و با یکی از این  برداشتها ما می توانیم سازمان را تعالی بدهیم و با یک دیدگاه منتظر باشیم تا سازمان ما را تعالی دهد به قول استاد جعفری علیه رحمه این کجا و آن کجا؟
پس زمام سازمان در دست ما می باشد . اگر ما فکر کنیم که ایزو به درد سازمان ما نمی خورد مشکل ما هستیم چون ما به دستور العمل آن اقدام نکرده ایم .
یا بطور ساده تر بگوئیم در سازمانهای ما اگر فرد تشویق شود هم رده ای های فرد مذکور ناراحت می شوند و نقش روباه شل را بازی می کنند . و اگر فردی تنبیه شود نقش شیر را بازی می کنند و با سم باشی بدون اطلاع از اصل موضوع تمام سازمان را زیر سئوال می برند.
چند پیشنهاد برای مدیران اجرائی سازمانها؟
-  تا آنجا که امکان دارد سیستم شیر باش را در سازمان رواج دهید نه روباه شل.
- به خاطر اینکه نباید کسی از من پیشی بگیرد جلوی پیشرفت کارکنان را نگیرید چون سازمان های ما نیاز به حرکت سریع  جهت پیبشرفت دارد و اگر توانائی ندارید کار را محترمانه به کسی که توانائی دارد بسپارید و خودتان در جای دیگری خدمت کنید.
اما داستان ما ٬دوست ما که نظاره گره زندگی روباه بی دست بود در فکر فرو رفت   و گفت که این روباه چگونه زندگی کرده و به این اندازه رسیده است  در همین حین دید شیری شغالی را شکار کرده و با خود  پیش روباه آورد و شیر آن شغال را خورد و الباقی به روباه رسید  و روباه هم سیر شد و دوست نظاره گر برای اینکه برود مانند شیر کار کند و دیگران آز او استفاده ببینند  وارد یک کلبه شد و گفت که حتماْ خدا به من کمک می کند که بیت مذکور برای نامبرده سروده شد.

منبع: بلاگ مدیریت سازمانی